شمارهٔ ۶۸
عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت
هرکه مجنون تو شد سلسله از پا برداشت
جنس ارزنده و ارباب بصارت مشتاق
نتوان دست ز بیعانه سودا برداشت
چون توان گشت کنون ساکن خلوتگه باغ
مجلس آراست گل و مرغ تقاضا برداشت
دست در گردن معشوق حمایل دارم
نتوان کف پی هر عرض تمنا برداشت
عارفان گوشه چشمی به دو عالم ندهند
هر کجا باد نقاب از رخ زیبا برداشت
محضر بندگی از مرتبه من بیش است
این نشان را دل مفلس ز کجا تا برداشت
پرده می بایدم آویخت که هرکس نگریست
شرح سودای تو را نسخه ز سیما برداشت
بس که نازک دلم از عشق حدیثی تا رفت
اشکم از پرده برون آمد و غوغا برداشت
طفل در گریه «نظیری » چو تو کافرخو نیست
پدرت تا ز کدامین در ترسا برداشت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت
هرکه مجنون تو شد سلسله از پا برداشت
هوش مصنوعی: عشق تو تمام وابستگیها و تعلقات را از مسیر ما کنار زد. هر کسی که دچار عشق تو شد، زنجیرهایی را که او را به زمین میخواباند، از پا برداشت.
جنس ارزنده و ارباب بصارت مشتاق
نتوان دست ز بیعانه سودا برداشت
هوش مصنوعی: تنوع ارزشمند و دیدگاههای روشن، به راحتی نمیتوان از قرارداد تجاری کنار گذاشت.
چون توان گشت کنون ساکن خلوتگه باغ
مجلس آراست گل و مرغ تقاضا برداشت
هوش مصنوعی: اکنون که امکانش فراهم شده است، در مکان آرام باغ نشستهایم و با زیبایی گلها و آواز پرندگان، فضایی زیبا و دلنشین به وجود آمده است.
دست در گردن معشوق حمایل دارم
نتوان کف پی هر عرض تمنا برداشت
هوش مصنوعی: دست خود را به گردن محبوبم انداختهام و نمیتوانم درخواستم را به آسانی بیان کنم.
عارفان گوشه چشمی به دو عالم ندهند
هر کجا باد نقاب از رخ زیبا برداشت
هوش مصنوعی: عارفان به دنیا و امور آن توجهی ندارند و تنها زمانی که زیبایی واقعی آشکار شود، آن را میبینند و مورد توجه قرار میدهند.
محضر بندگی از مرتبه من بیش است
این نشان را دل مفلس ز کجا تا برداشت
هوش مصنوعی: در حضور خداوند، جایگاه من کمتر از این است که بتوانم این مقام را درک کنم. دل ناچیز و فقیر من از کجا میتواند این احساس و نشان را دریافت کند؟
پرده می بایدم آویخت که هرکس نگریست
شرح سودای تو را نسخه ز سیما برداشت
هوش مصنوعی: باید پردهای بیفکنم تا هر کسی که نگاه کند، بتواند در چهرهات تجلی محبت و عشق تو را بفهمد.
بس که نازک دلم از عشق حدیثی تا رفت
اشکم از پرده برون آمد و غوغا برداشت
هوش مصنوعی: به خاطر حساسیت قلبم از عشق، آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که اشکهایم بیاختیار ریخت و شور و هیجانی به پا کرد.
طفل در گریه «نظیری » چو تو کافرخو نیست
پدرت تا ز کدامین در ترسا برداشت
هوش مصنوعی: کودک در حال گریه مانند «نظیری» نمیباشد؛ چرا که پدر تو از کدام درگاه به این دین و آیین روی آورده است.