گنجور

شمارهٔ ۵۹

ادب گرفته عنان خمار و مستی ما
برابر است بلندی ما و پستی ما
به خود ز دوست نیابیم تا ز می مستیم
تمام دوست پرستی است می پرستی ما
هزار ساغر دیدار شد تهی و هنوز
فرود حوصله ماست شوق و مستی ما
خمار شام ندارد صبوح ما هرگز
به یک طلوع بود نشئه الستی ما
مثال صورت موهوم بی نشان بودیم
به منظر تو کشیدند نقش هستی ما
ز حقه کهرت کام برنمی آید
ز تنگی دهن تست تنگ دستی ما
ز گونه‌های «نظیری» تپانچه پوست بریخت
عذار دف نخورد ضربت دو دستی ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ادب گرفته عنان خمار و مستی ما
برابر است بلندی ما و پستی ما
هوش مصنوعی: ادب کنترل‌کننده حالت سرخوشی و مستی ماست، و اینکه ما چقدر به یکدیگر نزدیک یا دور هستیم، به اندازهٔ بلندی و پستی ماست.
به خود ز دوست نیابیم تا ز می مستیم
تمام دوست پرستی است می پرستی ما
هوش مصنوعی: ما از محبت و دوستی به خود نمی‌توانیم برسیم، مگر اینکه در عشق و می‌نوشی غرق شویم. تمام عشق ما به دوستان از شوق و شوری است که در دل داریم.
هزار ساغر دیدار شد تهی و هنوز
فرود حوصله ماست شوق و مستی ما
هوش مصنوعی: هزار بار به دیدار محبوب پرداخته‌ایم و اکنون که از آن خالی شده‌ایم، هنوز هم اشتیاق و سرمستی ما به پایان نرسیده است.
خمار شام ندارد صبوح ما هرگز
به یک طلوع بود نشئه الستی ما
هوش مصنوعی: شام در حال مستی بیداری ندارد و حالاتی که ما در صبح به دست می‌آوریم هرگز به اندازه یک طلوع خورشید نشئه و شادی نمی‌بخشد.
مثال صورت موهوم بی نشان بودیم
به منظر تو کشیدند نقش هستی ما
هوش مصنوعی: ما از ابتدا مانند تصویری که واقعی نیست و نشانی ندارد بودیم، ولی در برابر تو، تصویر وجود ما به وجود آمد و شکل گرفت.
ز حقه کهرت کام برنمی آید
ز تنگی دهن تست تنگ دستی ما
هوش مصنوعی: از حقه و ترفند تو نمی‌توانم بهره‌ ببرم، زیرا تنگی دهان تو نشان‌دهنده نیاز مالی ماست.
ز گونه‌های «نظیری» تپانچه پوست بریخت
عذار دف نخورد ضربت دو دستی ما
هوش مصنوعی: از گونه‌های نظیری، چهره‌های زیبا و جذاب به اندازه‌ای خیره‌کننده‌اند که حتی ضربه‌های دو دستی ما نیز نمی‌تواند آسیبی به آن‌ها بزند. در واقع، زیبایی و جذابیت آن‌ها آنقدر زیاد است که بر همه چیز غلبه می‌کند.