گنجور

شمارهٔ ۵۵

گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را
بر بر و دوش سردهی گریه های و های را
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وانشد
در بن ناخن است نی بخت گره گشای را
نی ز رهی خبر دهم نی به دلی اثر کنم
صوت کجم ز کاروان زمزمه درای را
هر المی که صعب تر روزی عاشقان شود
طعمه ز استخوان سزد حوصله همای را
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
خاتم جم شکسته تن هیکل عشق ساخته
منظر دوست کرده دل جام جهان نمای را
پیش «نظیری » از ملک درد دلی برم که هست
بر در شه ترددی ناله آن گدای را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را
بر بر و دوش سردهی گریه های و های را
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درباره عشق صحبت کنم، مانند کسی می‌شوم که در دل خود درد و اشک را حس می‌کند و تمام آن احساسات را به زبان می‌آورم.
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وانشد
در بن ناخن است نی بخت گره گشای را
هوش مصنوعی: با آمدن خزان، گل به شکوفه نشسته، اما دل من همچنان در ناراحتی است و مثل ناخنی درون میخ گره خورده است. این بخت من است که کسی نمی‌تواند گره‌هایش را باز کند.
نی ز رهی خبر دهم نی به دلی اثر کنم
صوت کجم ز کاروان زمزمه درای را
هوش مصنوعی: من نه از راهی چیزی می‌گویم و نه به دلی تاثیر می‌گذارم؛ صدای من مانند زوزه‌ای است که از کاروان به گوش می‌رسد.
هر المی که صعب تر روزی عاشقان شود
طعمه ز استخوان سزد حوصله همای را
هوش مصنوعی: هر دردی که برای عاشقان سخت‌تر می‌شود، باید صبر و شکیبایی همای را در نظر گرفت و به خاطر آن، انسان می‌تواند بر چنین دشواری‌هایی فائق آید.
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
هوش مصنوعی: اگر آموزه‌های یک ادیب واقعی بر پایه عشق و علاقه باشد، می‌تواند حتی کودکی که در روزهای جمعه از رفتن به مدرسه فرار می‌کند را جذب کند و به درس خواندن وادارد.
خاتم جم شکسته تن هیکل عشق ساخته
منظر دوست کرده دل جام جهان نمای را
هوش مصنوعی: خاتم جم که نشانه‌ای از قدرت و ثروت بوده، شکسته است و در عوض، عشق به وجود آمده است. زیبایی دوست باعث شده که دل، مانند جامی که همه چیز را نشان می‌دهد، پر از تصاویر و جلوه‌های عشق و زیبایی شود.
پیش «نظیری » از ملک درد دلی برم که هست
بر در شه ترددی ناله آن گدای را
هوش مصنوعی: در نزد «نظیری» از سر دل‌دردی شکایتی دارم که بر درگاه شاه، ناله و زاری آن بی‌سرپرست در حال شنیده شدن است.