گنجور

شمارهٔ ۵۲

به بریدن نرود ذوق تو ز اندیشه ما
سال ها پنجه به هم داده رگ و ریشه ما
اصل ما آب ز سرچشمه تحقیق خورد
گل تسلیم و رضا آورد اندیشه ما
می منصور که در جوش ز خامی ها بود
بعد دوری به قوام آمده در شیشه ما
در خس و خار نبینیم به جز جلوه دوست
شجر وادی ایمن بود از بیشه ما
عشق آورده خلیل الله از آزر چه عجب
یا صمدگوی شود گر صنم از تیشه ما
کوه کن از هنر عشق ندارد نامی
نام ما راست که عشق است همین پیشه ما
گل برگ چمن عشق «نظیری » ماییم
نرود تا ابد از خاک رگ و ریشه ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به بریدن نرود ذوق تو ز اندیشه ما
سال ها پنجه به هم داده رگ و ریشه ما
هوش مصنوعی: علاقه و شوق تو به ما هرگز کم نخواهد شد، حتی اگر سال‌ها فکر و تلاش کنیم، ارتباط و پیوند ما همچنان قوی و پایدار خواهد بود.
اصل ما آب ز سرچشمه تحقیق خورد
گل تسلیم و رضا آورد اندیشه ما
هوش مصنوعی: ما از حقیقت و تحقیق، زندگی و ماهیت خود را دریافت کرده‌ایم و در نتیجه، شعور و تفکر ما با تسلیم و رضا آمیخته است.
می منصور که در جوش ز خامی ها بود
بعد دوری به قوام آمده در شیشه ما
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی که قبلاً به خاطر ناپختگی و خامی‌هایش در حال جوش و煮بود، اکنون پس از مدتی دوری، به ثبات و قوام رسیده و در زندگی‌اش به یک حالت متعادل و پخته دست یافته است. او به مانند مایعی است که در شیشه نگهداری می‌شود و حالا شکل و قوام گرفته است.
در خس و خار نبینیم به جز جلوه دوست
شجر وادی ایمن بود از بیشه ما
هوش مصنوعی: در میان خاشاک و خارها، جز زیبایی دوست چیزی نمی‌بینیم؛ این درختان در وادی ایمن تنها متعلق به ما هستند.
عشق آورده خلیل الله از آزر چه عجب
یا صمدگوی شود گر صنم از تیشه ما
هوش مصنوعی: عشق، خلیل (ابراهیم) را از آزر به سوی خداوند آورده است، پس چه شگفتی دارد اگر بت، با ضربه‌ی چکش ما، به صدای «صمد» (خداوند) پاسخ دهد.
کوه کن از هنر عشق ندارد نامی
نام ما راست که عشق است همین پیشه ما
هوش مصنوعی: کوه در دل خود هیچ نشانی از هنر عشق ندارد، بلکه این عشق است که ما را به کار واداشته و نام ما را بر جا گذاشته است.
گل برگ چمن عشق «نظیری » ماییم
نرود تا ابد از خاک رگ و ریشه ما
هوش مصنوعی: ما عاشقان مانند گلی هستیم که در چمن‌زار عشق روییده‌ایم و از ریشه و خاک خود هرگز جدا نخواهیم شد.