شمارهٔ ۴۸۸
دوش کردیم دل و دیده به دیدار گرو
سر نهادیم به پوشیدن اسرار گرو
پاک بازانه کشیدیم سر از داو حریف
سیم و زر باخته و جبه و دستار گرو
علمی شقه عمامه از آن زلف نداشت
دلق و عمامه نهادیم به یک تار گرو
چون برآریم سر از دایره مشکینش؟
چرخ کردست درین دایره پرگار گرو
آبروی من اگر برد جمالش چه عجب
برده از نار مغان آن رخ گلنار گرو
بندم از صومعه زنار که در دیر مغان
مصحف و خرقه نگیرند به زنار گرو
مرغ محبوس گر آن سرو بهشتی بیند
به پر و بال کند چنگل و منقار گرو
گر رود سر، من ازین شورش و سودا نروم
کرده ام رخت درین گوشه بازار گرو
می شود هر نفس از عشق «نظیری » رنگی
دلق درویش که کردست به عیار گرو
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش کردیم دل و دیده به دیدار گرو
سر نهادیم به پوشیدن اسرار گرو
هوش مصنوعی: دیشب دل و چشمانم را به دیدار تو سپردم و رازهایم را با تو در میان گذاشتم.
پاک بازانه کشیدیم سر از داو حریف
سیم و زر باخته و جبه و دستار گرو
هوش مصنوعی: ما با صداقت و نیت پاک از بازی حریف که در آن همه چیزش را از دست داده است، خارج شدیم و در این راه، به ارزشهای معنوی خود پایبند ماندیم.
علمی شقه عمامه از آن زلف نداشت
دلق و عمامه نهادیم به یک تار گرو
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم آن است که دانش و علم نمیتواند به تنهایی از زیبایی و جذابیت ظاهری جدا شود. شاعر به نوعی به این نکته اشاره دارد که زیبایی و ظاهر باید با دانش و علم همراه باشد و هر دو میتوانند در کنار هم معنا پیدا کنند. در واقع، ترکیبی از هر دو جنبه—علم و زیبایی—ارزشمند است.
چون برآریم سر از دایره مشکینش؟
چرخ کردست درین دایره پرگار گرو
هوش مصنوعی: به هنگامى که از دایرهٔ سیاه او سر برآوریم؟ چرخ، در این دایره مانند پرگار گردانده شده است.
آبروی من اگر برد جمالش چه عجب
برده از نار مغان آن رخ گلنار گرو
هوش مصنوعی: اگر زیبایی او آبروی مرا برباد دهد، چه جای تعجبی است که آن چهره ی زیبای مانند گل، از آتش میخانه ها هم جان بگیرد و زیبا شود.
بندم از صومعه زنار که در دیر مغان
مصحف و خرقه نگیرند به زنار گرو
هوش مصنوعی: من خود را از بند طرز فکر متعصبانه آزاد میکنم، زیرا در مکانهای مذهبی، اهمیت کتب مقدس و لباسهای سنتی را به رسمیت نمیشناسند و همواره به ارزشهای دنیوی و مادی توجه میشود.
مرغ محبوس گر آن سرو بهشتی بیند
به پر و بال کند چنگل و منقار گرو
هوش مصنوعی: اگر پرندهای که در قفس است، آن درخت زیبا و بهشتی را ببیند، با تمام وجود و با بال و فر دستانش تلاش میکند تا از قفس خارج شود و به آن مکان زیبا برسد.
گر رود سر، من ازین شورش و سودا نروم
کرده ام رخت درین گوشه بازار گرو
هوش مصنوعی: اگر سرم برود، من از این شور و هیجان دور نخواهم شد، زیرا در این گوشه بازار، بار خود را گذاشتهام.
می شود هر نفس از عشق «نظیری » رنگی
دلق درویش که کردست به عیار گرو
هوش مصنوعی: هر لحظه میتوان از عشق، رنگی شاداب و دلانگیز بر دلق درویش زد که او را به زیباییهای خاصی مزین کرده است.