گنجور

شمارهٔ ۴۸۷

به دل فگار دارم گله بی نهایت از تو
به کدام امیدواری نکنم شکایت از تو
به هزار جان سپاری ز جفا نیامدی باز
شده ناامید دیگر دل من به غایت از تو
سر و برگ من نداری به کجا روم؟ چه سازم؟
دل پر شکایت از غم لب پر حکایت از تو
تو به خنده لب بجنبان دل و جان به تو مسلم
تو به رحم آشتی کن من و این ولایت از تو
ز رقیب اگر تنزل نکنم چه چاره سازم
که اگر به خون بگردم نرسد حمایت از تو
به ازین نمی توان شد که نصیب شد ز اول
گنه و جنایت از من کرم و عنایت از تو
دم مرگ شد «نظیری » ز جفاش دل تهی کن
که به روز حشر حرفی نکند سرایت از تو

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دل فگار دارم گله بی نهایت از تو
به کدام امیدواری نکنم شکایت از تو
هوش مصنوعی: دلbroken دارم و از تو گله‌ی فراوانی دارم. دیگر به چه امیدی می‌توانم از تو شکایت کنم؟
به هزار جان سپاری ز جفا نیامدی باز
شده ناامید دیگر دل من به غایت از تو
هوش مصنوعی: با اینکه هزار بار به خاطر بی‌وفایی‌ات جان دادم، اما تو باز هم به سراغ من نیامدی. حالا دل من به شدت ناامید شده و دیگر هیچ امیدی به تو ندارم.
سر و برگ من نداری به کجا روم؟ چه سازم؟
دل پر شکایت از غم لب پر حکایت از تو
هوش مصنوعی: من بی‌سر و سامانم و نمی‌دانم به کجا باید بروم. در دل از غم و اندوه شکایت دارم و لب‌هایم پر از یاد و سخن از تو هستند.
تو به خنده لب بجنبان دل و جان به تو مسلم
تو به رحم آشتی کن من و این ولایت از تو
هوش مصنوعی: تو با خنده‌ات دل و جانم را به خودت جذب می‌کنی. فقط لطفاً به من رحم کن و با من آشتی کن، من و این سرزمین نیاز به محبت و مهربانی تو داریم.
ز رقیب اگر تنزل نکنم چه چاره سازم
که اگر به خون بگردم نرسد حمایت از تو
هوش مصنوعی: اگر از رقیب پایین نیایم، چه کار می‌توانم بکنم؟ چون اگر به خاطر تو خون بزنم، باز هم کمکی از تو نمی‌رسد.
به ازین نمی توان شد که نصیب شد ز اول
گنه و جنایت از من کرم و عنایت از تو
هوش مصنوعی: بهتر از این نمی‌توان بود که من از ابتدا با گناه و خطا مواجه شدم و تو همچنان با لطف و محبت به من نگاه کردی.
دم مرگ شد «نظیری » ز جفاش دل تهی کن
که به روز حشر حرفی نکند سرایت از تو
هوش مصنوعی: در لحظه‌های آخر زندگی، «نظیری» به خاطر بدی‌ها و ظلم‌هایی که دیده، دلش پر از رنج و غم شده است. او به دیگران توصیه می‌کند که در روز قیامت درباره این جفاها سخنی نگویند و دیگران را متهم نکنند.