گنجور

شمارهٔ ۴۶۷

درمان ضعف دل به لب نوشخند کن
حرفی بگوی و مشک و گلابی به قند کن
لب پاک از ترشح آب حرام کرد
طرف ردا به گردن صوفی کمند کن
بوی عبوس عارف شهرم دماغ سوخت
خادم بیار مجمر و فکر سپند کن
زهرم به رگ ز حاسد بدگوی می دود
نیشم ز دل برآر و علاج گزند کن
با ما بد است خصم که خود از چه خوب نیست
گو اشتلم به طینت ناارجمند کن
آن کس که دین ندارد و گوید که عارفم
تکفیر او به ملت هفتاد و اند کن
تا کی چو موج آب به هر سو شتافتن
در عین بحر پای چو گرداب بند کن
نقدت همه ز روی ریا قلب مانده است
صراف خویش شو سخن چون و چند کن
دشمن اگر به سفره تو میهمان شود
سربخش و نام خویش به همت بلند کن
آرایش برون چه کنی پشم گوسپند
گرگی که در درونست تو را گوسپندکن
افغان که سوختی و به مرهم نمی خری
آن را که داغ می نهی اول پسند کن
عالی نموده عشق «نظیری » مقام تو
معنی بلند آور و دعوی بلند کن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درمان ضعف دل به لب نوشخند کن
حرفی بگوی و مشک و گلابی به قند کن
هوش مصنوعی: برای درمان دل‌های ضعیف، لبخند بزن و با کلامی شیرین دل‌ها را شاد کن. مانند مشک و گلاب که با قند شیرین می‌شوند، لطافت و خوشی را به زندگیتان بیاورید.
لب پاک از ترشح آب حرام کرد
طرف ردا به گردن صوفی کمند کن
هوش مصنوعی: لبی که از آب حرام پاک است، ردای صوفی را به گردن خود می‌اندازد و به نوعی او را در بند می‌کند.
بوی عبوس عارف شهرم دماغ سوخت
خادم بیار مجمر و فکر سپند کن
هوش مصنوعی: بوی تند و ناخوشایند عارفان شهر به مشامم رسیده است. بیا، خاکستر را بزن و با روشن کردن آتش مقدس، فکری تازه و شاداب به خودم ببخشم.
زهرم به رگ ز حاسد بدگوی می دود
نیشم ز دل برآر و علاج گزند کن
هوش مصنوعی: درد و رنج من به خاطر حرف‌های بد و حسودی دیگران به من است. از دل من این زهر را خارج کن و راهی برای درمان این آسیب پیدا کن.
با ما بد است خصم که خود از چه خوب نیست
گو اشتلم به طینت ناارجمند کن
هوش مصنوعی: با ما بد است دشمن که خودش هم از خوبی‌هایش بی‌خبر است. او را به طبیعت نامناسبش معرفی کن.
آن کس که دین ندارد و گوید که عارفم
تکفیر او به ملت هفتاد و اند کن
هوش مصنوعی: شخصی که دین ندارد و ادعا می‌کند عارف است، باید به حساب هفتاد ملت پذیرفته نشود.
تا کی چو موج آب به هر سو شتافتن
در عین بحر پای چو گرداب بند کن
هوش مصنوعی: تا کی باید مانند موج آب به اطراف بپرد؟ در درون دریا، پای خود را همانند گرداب ثابت نگه‌دار.
نقدت همه ز روی ریا قلب مانده است
صراف خویش شو سخن چون و چند کن
هوش مصنوعی: تمام دارایی‌ات به خاطر ظاهرگرایی دستخوش تغییر است، بنابراین خود را به عنوان صراف واقعی بشناس و در مورد مسائل، به دقت و وضوح صحبت کن.
دشمن اگر به سفره تو میهمان شود
سربخش و نام خویش به همت بلند کن
هوش مصنوعی: اگر دشمن به خانه‌ات بیاید و در سفره‌ات مهمان شود، با بزرگواری و دلی پر از اراده، نام و شخصیت خود را بالا ببر.
آرایش برون چه کنی پشم گوسپند
گرگی که در درونست تو را گوسپندکن
هوش مصنوعی: ظاهر زیبا و آراسته چه فایده‌ای دارد وقتی که درون شما خصلت‌های ناپسند و وحشیانه وجود دارد؟ در واقع باید تلاش کرد تا ذات و درون خود را اصلاح کرد، نه فقط به ظواهر پرداخت.
افغان که سوختی و به مرهم نمی خری
آن را که داغ می نهی اول پسند کن
هوش مصنوعی: اگر کسی دردی را به دیگری تحمیل کند و خود را از آن دور نگه دارد، بی‌تردید باید ابتدا به درد دیگری توجه کند و از آن مطمئن شود. در واقع، قبل از آنکه کسی دیگر را دچار زخم کند، باید از عواقب کار خود آگاه باشد و خود را در دامی که برای دیگران می‌گذارد، نیفتد.
عالی نموده عشق «نظیری » مقام تو
معنی بلند آور و دعوی بلند کن
هوش مصنوعی: عشق مقام تو را بسیار بلند کرده، پس باید معنای این مقام را به خوبی درک کنی و ادعای بزرگی داشته باشی.