گنجور

شمارهٔ ۴۶۶

صد غم ز غم پیاله ستاند به یاد من
صد غصه تیغ تیز کند در عناد من
گردد ز شیخ و برهمنم کار بسته تر
در چین ابروی تو گره شد گشاد من
تسبیح و سجده از گل میخانه می کنم
خاک مرادبخش برآد مراد من
پروای راهب و سر زنارم از کجاست
باید به بت درست بود اعتقاد من
بعد وصال رخنه به کارم نمی کند
از بس به عشق گشته قوی اتحاد من
بر آتشم خمار شراب تو آب ریخت
جامی بنوش و دود برآر از نهاد من
چندی به حیله رفت «نظیری » به راه عقل
هرگز بر آن ربوده نبود اعتماد من

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد غم ز غم پیاله ستاند به یاد من
صد غصه تیغ تیز کند در عناد من
هوش مصنوعی: صد غم از غم و اندوهی که در دل دارم، به یاد من برمی‌خیزد و صد غصه مانند تیغی تیز در برابر من قرار می‌گیرد و با من دشمنی می‌کند.
گردد ز شیخ و برهمنم کار بسته تر
در چین ابروی تو گره شد گشاد من
هوش مصنوعی: از صحبت کردن با شیخ و پیروانش همیشه کارهایم دشوارتر می‌شود، اما وقتی به ابروهای تو نگاه می‌کنم، همه مشکلاتم حل می‌شود.
تسبیح و سجده از گل میخانه می کنم
خاک مرادبخش برآد مراد من
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و شوقی که دارم، با گل و خوشبو کردن میخانه، به عبادت و نیایش می‌پردازم و از خاک این مکان خواهان برآورده شدن آرزوهایم هستم.
پروای راهب و سر زنارم از کجاست
باید به بت درست بود اعتقاد من
هوش مصنوعی: نگران مقام راهب نیستم و نمی‌دانم چرا باید به بندگی بت‌ها ایمان بیاورم.
بعد وصال رخنه به کارم نمی کند
از بس به عشق گشته قوی اتحاد من
هوش مصنوعی: پس از آن که به معشوق رسیدم، هیچ چیز نمی‌تواند در کار من اختلال ایجاد کند، زیرا عشق مان مرا به شدت به هم پیوسته است.
بر آتشم خمار شراب تو آب ریخت
جامی بنوش و دود برآر از نهاد من
هوش مصنوعی: عشقت به من چنان اثر گذاشته که گویی بر آتش جانم، آب ریخته‌ای. نوشیدنی بیاور و از دل من بخار و دودی برآور.
چندی به حیله رفت «نظیری » به راه عقل
هرگز بر آن ربوده نبود اعتماد من
هوش مصنوعی: مدتی از عمرم را با ترفندها سپری کردم، اما هرگز به عقل و خرد خود اعتماد نکردم.