شمارهٔ ۴۶۱
دست در طره آشفته یاری نزدیم
یادگاری گرهی بر سر تاری نزدیم
شرممان باد که مشهور جهانیم به عشق
نشدیم آتش و برقی به دیاری نزدیم
در ره دوست چو خاشاک دوا ریخته اند
بر سر آبله ای نشتر خاری نزدیم
کرد صد سالک چالاک برین راه گذر
دست در حلقه فتراک سواری نزدیم
همه را زشتی و زیبایی ما در نظر است
بخیه ای بر طرف پرده کاری نزدیم
هرچه دادند و گرفتند در آن کوی نکوست
بر ترازو و محک وزن و عیاری نزدیم
خلوت انس «نظیری » نبود روزی ما
حلقهای بر در دل در شب تاری نزدیم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دست در طره آشفته یاری نزدیم
یادگاری گرهی بر سر تاری نزدیم
هوش مصنوعی: ما به یاری که موهایش در هم پیچیده بود، دست نزدیم و هیچ نشانهای از خودمان بر روی تار موهایش نگذاشتهایم.
شرممان باد که مشهور جهانیم به عشق
نشدیم آتش و برقی به دیاری نزدیم
هوش مصنوعی: شرممان باد که در دنیا به عشق شناخته شدهایم، اما خودمان به آتش و نور عشق نرسیدهایم و در دیاری اثری از خود نگذاشتهایم.
در ره دوست چو خاشاک دوا ریخته اند
بر سر آبله ای نشتر خاری نزدیم
هوش مصنوعی: در مسیر دوست، همانطور که خاشاک بر روی آبلهای ریخته شده، ما نیز بر دل سختیها و دردها زخم نمیزنیم.
کرد صد سالک چالاک برین راه گذر
دست در حلقه فتراک سواری نزدیم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف کسانی میپردازد که با پشتکار و انرژی بسیار به سفر و تلاش در جادهای دشوار پرداختهاند. او به این نکته اشاره میکند که حتی با این همه تلاش و سرسختی، نتوانستهاند بر سوارکاری و قدرتی دست یابند که به آنها کمک کند تا در این مسیر به راحتی پیش بروند. به نوعی، این بیانگر سختیهای راه و چالشهایی است که در سفرهای زندگی وجود دارد.
همه را زشتی و زیبایی ما در نظر است
بخیه ای بر طرف پرده کاری نزدیم
هوش مصنوعی: در نظر ما، تمام زشتیها و زیباییها به شکل ظاهری جلوه میکند و ما هیچ کار خاصی برای پنهان کردن یا تغییر آن انجام ندادهایم.
هرچه دادند و گرفتند در آن کوی نکوست
بر ترازو و محک وزن و عیاری نزدیم
هوش مصنوعی: هر چیزی که در آن منطقه خوب است، یا دریافت میشود و یا داده میشود، ما هیچ گونه سنجش و معیاری برای ارزشگذاری آن نداریم.
خلوت انس «نظیری » نبود روزی ما
حلقهای بر در دل در شب تاری نزدیم
هوش مصنوعی: در تنهایی خود، لحظهای نمیتوانستم با کسی مانند «نظیری» ارتباط داشته باشم و روزی بگذرانم. هیچ وقت نتوانستم در دل تاریکی به درون خود بزنم و به زاویهای از وجودم دست پیدا کنم.