شمارهٔ ۴۵۶
مبین به رد و قبولم که نیکخواه توام
اگر بد دو جهانم که در پناه توام
مپوش چشم ز حالم که از پریشانی
ز دیده تو گریزان تر از نگاه توام
به گرد کوی تو گردم نسیم درگاهم
به هیچ در ننشینم غبار راه توام
هزار زخم ستم خوردهام رسیده به تو
نمانده قوت رفتن ز صیدگاه توام
صور نگار صد افسانه پریشانم
که در سواد شب، طره سیاه توام
کجاست هجر کزو انتقام خویش کشم
که در حمایت مژگان کینه خواه توام
«نظیری» از که گذشتی؟ دگر که را دیدی؟
که باز سوخته شعلههای آه توام
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مبین به رد و قبولم که نیکخواه توام
اگر بد دو جهانم که در پناه توام
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و وفاداری فردی است که به معشوق خود ابراز میکند. او میگوید که هیچ بهانهای برای قضاوت در مورد او وجود ندارد، چرا که نیکخواهی او را میداند. حتی اگر در نظر دیگران تمام خوبیها و خوشیها را از دست بدهد، احساس امنیت و آرامش او در کنار معشوقش، برایش کافی است. در واقع، او اهمیت دنیای بیرونی را نادیده میگیرد و تنها به خاطر وجود معشوقش، احساس خوشبختی میکند.
مپوش چشم ز حالم که از پریشانی
ز دیده تو گریزان تر از نگاه توام
هوش مصنوعی: چشمت را از من برنگردان، چون از ناراحتی و پریشانیام، بیشتر از اینکه خودم را از نگاه تو پنهان کنم، از چشمان تو دوری میکنم.
به گرد کوی تو گردم نسیم درگاهم
به هیچ در ننشینم غبار راه توام
هوش مصنوعی: من دائماً در اطراف محل تو پرسه میزنم و مانند نسیمی هستم که به درگاه تو نزدیک میشود، در هیچ جایی نمینشینم و تنها غبار راه تو هستم.
هزار زخم ستم خوردهام رسیده به تو
نمانده قوت رفتن ز صیدگاه توام
هوش مصنوعی: من از زخمهای بسیاری که به من وارد شده، خسته و ناتوان هستم و دیگر توان فرار از چنگال تو را ندارم.
صور نگار صد افسانه پریشانم
که در سواد شب، طره سیاه توام
هوش مصنوعی: تصویر زیبا و داستانهای زیادی در ذهنم در هم آمیخته است که در تاریکی شب به خاطر موهای سیاه تو به خاطرشان میآرم.
کجاست هجر کزو انتقام خویش کشم
که در حمایت مژگان کینه خواه توام
هوش مصنوعی: کجاست جدایی که من بخواهم از آن انتقام بگیرم، در حالی که در پناه مژگان رنجور تو هستم؟
«نظیری» از که گذشتی؟ دگر که را دیدی؟
که باز سوخته شعلههای آه توام
هوش مصنوعی: ای کسی که از کنار من عبور کردی، دیگر چه کسی را دیدی؟ که دوباره در جستههای سوزان غم من، شعلهور شدم.