گنجور

شمارهٔ ۴۵۳

به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم
چنان که باد به هر سو دود چنان بدوم
ز بس ز شوق تو شوریده ام نمی دانم
که بر زمین بدوم یا بر آسمان بدوم
ز جهل ره بر پیران نکته یابم نیست
به لهو در صف طفلان خرده دان بدوم
کس از قبیله ما رند و عشقباز نبود
نصیب بود که دنبال این و آن بدوم
ضرور شد پی روزی شدن چه دانستم
کزین کران جهان تا بدان کران بدوم
شدم به جهد که آسوده گردم از منزل
کجا گمان که به منزل رسم همان بدوم
به گرد توسن مردی نمی رسم تا کی
به شرق و غرب پذیرای کاروان بدوم
نکرد بخت به معموره ای سبکبارم
چو ناله چند ز غم توشه بر میان بدوم
چنان ربوده «نظیری » جنون عشقم عقل
که بر زمین پی ماه و بر آسمان بدوم؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم
چنان که باد به هر سو دود چنان بدوم
هوش مصنوعی: برای یافتن تو در هر گوشه دنیا قدم می‌زنم، مانند بادی که به هر سمتی می‌وزد و مانند دودی که در فضا پراکنده می‌شود.
ز بس ز شوق تو شوریده ام نمی دانم
که بر زمین بدوم یا بر آسمان بدوم
هوش مصنوعی: از بس که به خاطر تو بی‌تاب و دیوانه‌ام، نمی‌دانم باید بر روی زمین راه بروم یا به آسمان بروم.
ز جهل ره بر پیران نکته یابم نیست
به لهو در صف طفلان خرده دان بدوم
هوش مصنوعی: از نادانی، نمی‌توانم به نکته‌ها و درس‌های بزرگ‌ترها پی ببرم؛ در حالی که در بازی و سرگرمی‌های بچه‌ها نمی‌توان به عمق موضوعات پی برد.
کس از قبیله ما رند و عشقباز نبود
نصیب بود که دنبال این و آن بدوم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در میان ما شیفته و عاشق نیست؛ نصیب من این شده که بی دلیل به دنباله‌روی دیگران بپردازم.
ضرور شد پی روزی شدن چه دانستم
کزین کران جهان تا بدان کران بدوم
هوش مصنوعی: به خاطر دست‌یابی به موفقیت، مجبور شدم بدانم که از این سمت جهان تا آن سمت باید تلاش کنم و مسیر را بپیمایم.
شدم به جهد که آسوده گردم از منزل
کجا گمان که به منزل رسم همان بدوم
هوش مصنوعی: من تلاش کردم تا از دردسرها و مشکلات زندگی راحت شوم، اما نمی‌دانستم که این مسیر سختی که طی می‌کنم، مرا به جایی نمی‌برد و دوباره به همان مشکلات سابق برمی‌گردانَد.
به گرد توسن مردی نمی رسم تا کی
به شرق و غرب پذیرای کاروان بدوم
هوش مصنوعی: هرگز به کسی مانند تو نمی‌رسم، تا چه مدت باید در جستجوی کاروان‌ها در شرق و غرب باشم؟
نکرد بخت به معموره ای سبکبارم
چو ناله چند ز غم توشه بر میان بدوم
هوش مصنوعی: سرنوشت به من اجازه نداد که در سرزمین خوشبختی زندگی کنم، مانند ناله‌هایی که از دل غم برمی‌آید و بار سنگین غم تو را به دوش می‌کشم.
چنان ربوده «نظیری » جنون عشقم عقل
که بر زمین پی ماه و بر آسمان بدوم؟
هوش مصنوعی: عشق من به قدری دیوانه‌کننده است که عقل و هوش را از من گرفته و باعث شده تا به دنبال ماه بر زمین بدوم و در آسمان بکوشم.