شمارهٔ ۴۱
به صاف صبح نگه کن سر سبو بگشا
دهان چشمه گشادند راه جو بگشا
دل از مطالعه صبح در حجاب مدار
ز زیر هر بن مو دیده یی برو بگشا
شکاف خرقه به دقت چه می کنی پیوند؟
لباس فقر و فنا پاره به رفو بگشا
یکی به کوزه پرهیز خویش سنگی زن
چو شیشه رشته زنارش از گلو بگشا
چو موی جاه جهان نقص دیده بیناست
اگر نرسته تو را در دو دیده مو بگشا
چو شیر گاه قناعت دهان آز ببند
چو باز وقت هنر بال جستجو بگشا
در ازدحام غم و غصه وقت گم کردی
تو را که گفت؟ سر کیسه در غلو بگشا
حجاب مانع قرب است شرم حایل لطف
به نزد او ره اظهار آرزو بگشا
چو رنگ چند شوی ملتفت به روی سخن
به مغز راه کن و پرده همچو بو بگشا
به نزد بی بصران پرده بر معانی کش
وگر به دیده وری برخوری برو بگشا
به بزم اهل خرد عقده بر سخن مگذار
چو غیر نیست «نظیری » کسی بگو بگشا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به صاف صبح نگه کن سر سبو بگشا
دهان چشمه گشادند راه جو بگشا
هوش مصنوعی: به آسمان آبی صبح نگاه کن و گلابی را که در دست داری به طرف آبی چشمه بچرخان. بگذار آب در جریان بیفتد و راه را برای جاری شدنش باز کن.
دل از مطالعه صبح در حجاب مدار
ز زیر هر بن مو دیده یی برو بگشا
هوش مصنوعی: دل را از فکر و خیال صبحگاهی دور نگهدار، چرا که با برداشتن حجاب از زیر هر گیسو، میتوانی دیدگاهی جدید و روشنی به دست آوری.
شکاف خرقه به دقت چه می کنی پیوند؟
لباس فقر و فنا پاره به رفو بگشا
هوش مصنوعی: به دقت به شکاف لباس خود توجه نکن و تلاش نکن که آن را مانند قبلی ترمیم کنی، زیرا لباس فقری که به تن داری، به نوعی نشاندهندهی فنا و زوال است.
یکی به کوزه پرهیز خویش سنگی زن
چو شیشه رشته زنارش از گلو بگشا
هوش مصنوعی: شخصی با سنگی به کوزهای که نماد احتیاط و دوری از خطرات است، ضربه میزند. این عمل باعث میشود که رشتهای از شیشه که در گلو قرار دارد، آزاد شود. به نوعی این تصویر به معنای رهایی از بندها و موانع است.
چو موی جاه جهان نقص دیده بیناست
اگر نرسته تو را در دو دیده مو بگشا
هوش مصنوعی: اگر به زیباییهای دنیا نگاهی دقیق بیندازید، متوجه میشوید که زیباییها به خودی خود دیده نمیشوند. پس اگر هنوز نتوانستهاید این زیباییها را در چشمان خود ببینید، باید دیدگاه خود را تغییر دهید و بیشتر دقت کنید.
چو شیر گاه قناعت دهان آز ببند
چو باز وقت هنر بال جستجو بگشا
هوش مصنوعی: زمانی که باید قناعت کنی و از خواستههای بیمورد دست بکشی، مانند شیر عمل کن و دهان خود را ببند. اما در زمان مناسب و هنگام نشان دادن تواناییهایت، مانند باز، به جستجو و پرواز بپرداز.
در ازدحام غم و غصه وقت گم کردی
تو را که گفت؟ سر کیسه در غلو بگشا
هوش مصنوعی: در میان شلوغی مشکلات و نگرانیها، تو چه کسی را پیدا کردی که به تو بگوید؟ حالا کیسهات را باز کن و خرج کن.
حجاب مانع قرب است شرم حایل لطف
به نزد او ره اظهار آرزو بگشا
هوش مصنوعی: حجاب و مانع، به نزدیکی و قرب الهی آسیب میزند؛ یفتن شرم و خجالت میتواند مانع از دریافت نعمتها و رحمتهای او شود. باید بتوانی آرزوهایت را بروز و بیان کنی تا به لطف و رحمت او نزدیکتر شوی.
چو رنگ چند شوی ملتفت به روی سخن
به مغز راه کن و پرده همچو بو بگشا
هوش مصنوعی: وقتی رنگها و حالتها عوض میشود، به صحبت توجه کن و با دقت به عمق مطلب برس و مانند بویی که آزاد میشود، آن را دریاب.
به نزد بی بصران پرده بر معانی کش
وگر به دیده وری برخوری برو بگشا
هوش مصنوعی: به نزد افرادی که اهل بصیرت نیستند، پردهای از مفاهیم را کنار بزن و اگر با کسی که بینا و آگاه است مواجه شدی، از او خواستههای خود را بازگو کن.
به بزم اهل خرد عقده بر سخن مگذار
چو غیر نیست «نظیری » کسی بگو بگشا
هوش مصنوعی: در جمع اهل دانش و فرزانگی، نباید به مسئلهای ناراحتکننده یا مشکل بپردازید. چون کسی جز «نظیری» وجود ندارد، بیایید صحبت کنیم و این مشکلات را کنار بگذاریم.