شمارهٔ ۴۰
دلا گداز که آیینه کرده سنگ تو را
کدام صیقل ابرو زدوده زنگ تو را
تو کعبه در دل ما کافران چه می جویی
گر آزری نتراشیده است سنگ تو را
کسی شکاری عشق تو را چه می داند
نشانه دیگر و زخمی دگر خدنگ تو را
ز خار خار محبت دل تو را چه خبر
که گل به جیب نگنجد قبای تنگ تو را
به هرکسی نظر از شیوه دگر داری
کسی درست نفهمیده ریو و رنگ تو را
به نغمه دگرم زنده ساز ای مطرب
چه معجزست که در پرده نیست چنگ تو را
تو حرف تلخ فروشی و من شکرنوشم
که چاشنی هزار آشتی است جنگ تو را
تو از نسیم «نظیری » به شور می آیی
چو گل نهان نتوان کرد بوی و رنگ تو را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا گداز که آیینه کرده سنگ تو را
کدام صیقل ابرو زدوده زنگ تو را
هوش مصنوعی: ای دل، در خود ذوب شو و از خود بگذر، زیرا که کدام صیقل و جلا دهندهای میتواند زنگار وجود تو را پاک کند و تو را مانند آینه صاف و درخشان سازد.
تو کعبه در دل ما کافران چه می جویی
گر آزری نتراشیده است سنگ تو را
هوش مصنوعی: در دل ما که به خداوند ایمان نداریم، چرا به دنبال کعبه هستی؟ مگر سنگ تو تراشیده نشده است؟
کسی شکاری عشق تو را چه می داند
نشانه دیگر و زخمی دگر خدنگ تو را
هوش مصنوعی: کسی که نسبت به عشق تو آگاهی ندارد، نمیتواند معنا و نشانههای دیگر عشق را بشناسد و زخمهای ناشی از تیر تو را درک کند.
ز خار خار محبت دل تو را چه خبر
که گل به جیب نگنجد قبای تنگ تو را
هوش مصنوعی: از درد و رنج عشق تو، دل تو چه میداند غافل از این است که گل محبت در جیب تو جا نمیشود، چون لباس تنگی به تن داری.
به هرکسی نظر از شیوه دگر داری
کسی درست نفهمیده ریو و رنگ تو را
هوش مصنوعی: هر کسی به شیوهای متفاوت به تو نگاه میکند و هیچکس به درستی عمق و زیبایی تو را درک نکرده است.
به نغمه دگرم زنده ساز ای مطرب
چه معجزست که در پرده نیست چنگ تو را
هوش مصنوعی: ای مطرب، با نغمهای دیگر مرا زنده کن. چه رازی در آهنگ تو نهفته است که گویی برای چنگ تو وجود ندارد.
تو حرف تلخ فروشی و من شکرنوشم
که چاشنی هزار آشتی است جنگ تو را
هوش مصنوعی: تو به دشمنی و سخنان تند مشغول هستی، در حالی که من طعم شیرین عشق را برمیگزینم که میتواند به ایجاد صلح و آشتی کمک کند.
تو از نسیم «نظیری » به شور می آیی
چو گل نهان نتوان کرد بوی و رنگ تو را
هوش مصنوعی: تو مانند نسیم «نظیری» به شوق و نشاط میآیی، مثل گلی که نمیتوان بوی خوش و رنگ زیبایت را پنهان کرد.