گنجور

شمارهٔ ۳۹

جز نام صنم نقش مکن لوح جبین را
تا چپ نکنی راست نخوانند نگین را
از شوق شهیدان حریم سر کویش
چون دانه در آغوش نگنجند زمین را
پیداست رهایی من از ضعف وجودم
ره زود به سر می رسد آواز حزین را
من دام به نخجیرگه انداخته بودم
شیر آمد و بگرفت ز من دام و کمین را
آبی به رخ از آبله گفتم برسانم
وادی به رهم ریخت تف آبله چین را
با تیغ به تسلیمم و با خصم به شفقت
با مهر بدل ساختم از عشق تو کین را
بیرون نهم از خویش اگر پای «نظیری »
یک پایه فروتر بنهم عرض برین را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز نام صنم نقش مکن لوح جبین را
تا چپ نکنی راست نخوانند نگین را
هوش مصنوعی: فقط نام معشوق را بر لوح پیشانی‌ات بنویس، تا مبادا در مسیر زندگی، راست و درست را نخوانی و دچار انحراف نشوی.
از شوق شهیدان حریم سر کویش
چون دانه در آغوش نگنجند زمین را
هوش مصنوعی: از عشق و محبت شهیدان در نزدیکی حریم او، زمین نمی‌تواند آن‌ها را در آغوش خود جای دهد، مانند دانه‌ای که در آغوش نگیرد.
پیداست رهایی من از ضعف وجودم
ره زود به سر می رسد آواز حزین را
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص است که من از ناتوانی‌هایم رهایی پیدا می‌کنم و به زودی به انتهای این مسیر می‌رسم و صدای غمگینی به گوش می‌رسد.
من دام به نخجیرگه انداخته بودم
شیر آمد و بگرفت ز من دام و کمین را
هوش مصنوعی: من تله‌ای برای شکار گذاشته بودم، اما شیر وارد شد و هم تله را از من گرفت و هم کمین را.
آبی به رخ از آبله گفتم برسانم
وادی به رهم ریخت تف آبله چین را
هوش مصنوعی: آبی به چهره‌ام از زخم‌هایی که دارم بر اثر آبلع گرفتم، گفتم که سفر را به من برساند، و در این حال، نشانه‌های زخم‌های آبلت را به هم ریختم.
با تیغ به تسلیمم و با خصم به شفقت
با مهر بدل ساختم از عشق تو کین را
هوش مصنوعی: من با تیغ به تسلیم شده‌ام و نسبت به دشمن با مهربانی رفتار می‌کنم؛ از عشق تو، کینه را به محبت تبدیل کرده‌ام.
بیرون نهم از خویش اگر پای «نظیری »
یک پایه فروتر بنهم عرض برین را
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از خودم فاصله بگیرم و از «نظیری» قدمی پایین‌تر بیفتم، باید این موضوع را به دیگران بگویم.