گنجور

شمارهٔ ۳۵

پروانه ایم و شعله بود آشیان ما
آب از شرار اشک خورد گلستان ما
موریم و در گذار شکر اوفتاده ایم
در راه پایمال شود کاروان ما
تا با نصیب ساخته اند از حلاوتی
همچون رطب شکافته اند استخوان ما
زه در گلوی ما کند از کینه روزگار
بیند اگر درست تن چون کمان ما
خورشید عمر بر سر دیوار و خفته ایم
فریاد از درازی خواب گران ما
صد موج را ز رفتن خود مضطرب کند
موجی که بر کنار رود از میان ما
بس در دماغ همنفسان مغز سوختیم
در دیده خواب تلخ کند داستان ما
در پیری از هزار جوان زنده دل تریم
صد نوبهار رشک برد بر خزان ما
ذوقی که جا به وادی مجنون گرفته بود
امروز معتکف شده بر آستان ما
در حیرتم که غنچه به بلبل چگونه گفت
رازی که باد هم نشیند از زبان ما
بنیاد ما خرابی ما استوار کرد
گویی که سود ماست «نظیری » زیان ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پروانه ایم و شعله بود آشیان ما
آب از شرار اشک خورد گلستان ما
هوش مصنوعی: ما همچون پروانه‌ای هستیم که آشیان ما در کنار شعله‌هاست و آبِ اشک‌های ما به باغ ما آسیب زده است.
موریم و در گذار شکر اوفتاده ایم
در راه پایمال شود کاروان ما
هوش مصنوعی: ما به سختی زندگی می‌کنیم و در این مسیر با مشکلات زیادی روبرو هستیم، اما شکرگزار خداوند هستیم و ممکن است در این راه کاروان ما تحت تاثیر این مسائل قرار گیرد یا آسیب ببیند.
تا با نصیب ساخته اند از حلاوتی
همچون رطب شکافته اند استخوان ما
هوش مصنوعی: ما را با نصیب و روزی‌ای شیرین مانند یک خرما سرشته‌اند، به طوری که این لذت وجودمان را نرم و خوش‌بوا کرده است.
زه در گلوی ما کند از کینه روزگار
بیند اگر درست تن چون کمان ما
هوش مصنوعی: اگر روزگار به کینه‌اش نگاهی به ما بیندازد، ما نیز با صبر و استقامت، مثل کمانی که به‌خوبی کشیده شده، می‌توانیم در برابر دشواری‌ها مقاوم بمانیم.
خورشید عمر بر سر دیوار و خفته ایم
فریاد از درازی خواب گران ما
هوش مصنوعی: خورشید عمرمان در حال غروب است و ما در خواب سنگینی غرق شده‌ایم. وای بر ما از اینکه این خواب چقدر طولانی شده است.
صد موج را ز رفتن خود مضطرب کند
موجی که بر کنار رود از میان ما
هوش مصنوعی: موجی که در کنار رود قرار دارد، با حرکاتش قدرتی فوق‌العاده به صد موج دیگر می‌دهد و آن‌ها را به تلاطم و اضطراب می‌اندازد.
بس در دماغ همنفسان مغز سوختیم
در دیده خواب تلخ کند داستان ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر مشکلات و دردسرهایی که با همفکران و دوستان داشتیم، بسیار رنج کشیده‌ایم و خواب‌های تلخ و ناگوارمان، داستان غم‌انگیزی را برای ما رقم زده است.
در پیری از هزار جوان زنده دل تریم
صد نوبهار رشک برد بر خزان ما
هوش مصنوعی: در دوران پیری، ما از هزار جوان سرزنده و شاداب‌تر هستیم و بهارهای تازه‌ای که در زندگیمان تجربه کرده‌ایم، باعث می‌شود که همه‌چیز در پاییز زندگی ما همچنان زیبا و شگفت‌انگیز به نظر برسد.
ذوقی که جا به وادی مجنون گرفته بود
امروز معتکف شده بر آستان ما
هوش مصنوعی: احساسی که به خاطر عشق دیوانه‌وار به وجود آمده بود، امروز در کنار ما و در حالت عبادت و احترام قرار گرفته است.
در حیرتم که غنچه به بلبل چگونه گفت
رازی که باد هم نشیند از زبان ما
هوش مصنوعی: من در شک و تردید هستم که غنچه چطور به بلبل رازی را گفت که حتی باد نیز از زبان ما نمی‌اندازد.
بنیاد ما خرابی ما استوار کرد
گویی که سود ماست «نظیری » زیان ما
هوش مصنوعی: بنیاد و پایه ما بر اساس ویرانی و خرابی قرار دارد، گویی که این خرابی برای ما به نوعی منفعت و سود به حساب می‌آید.