شمارهٔ ۳۴۵
بزم میسازیم سامان گر نباشد گو مباش
نوش میگوییم مهمان گر نباشد گو مباش
جرعه درد و حیات تلخ قسمت کردهاند
عیش خضر و آب حیوان گر نباشد گو مباش
غمزه را فرهنگ و دانش ترجمانی میکند
چشم هندو فارسیدان گر نباشد گو مباش
زلف بین سنبل در آغوش ار نگردد گو نگرد
رخ نگر گل در گریبان گر نباشد گو مباش
چشم ما را ز آب روی او گلی خواهد شکفت
دانهای در خاک اگر پنهان نباشد گو مباش
زخم مژگان عرب بهر قبول کعبه بس
در قدم خار مغیلان گر نباشد گو مباش
صد خطا در کار داریم از برای عفو او
ضعف صدق و نقض پیمان گر نباشد گو مباش
گر به زاری گر به رنجوری به یادش خرمیم
عمر دردش باد، درمان گر نباشد گو مباش
راه بیوادی و بیمنزل «نظیری» میرویم
عشق رهبر گشته ایمان گر نباشد گو مباش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزم میسازیم سامان گر نباشد گو مباش
نوش میگوییم مهمان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: ما در کنار هم جشن و شادی برپا میکنیم، حتی اگر کسی در جمع نباشد. به نوشیدن شراب ادامه میدهیم، حتی اگر مهمانی در کار نباشد.
جرعه درد و حیات تلخ قسمت کردهاند
عیش خضر و آب حیوان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: زندگی گاهی پر از درد و تلخی است و اگر به دنبال لذت و زندگی ابدی هستی، باید این حقیقت را بپذیری که این دنیا ممکن است هیچ چیز دائمی نباشد و حتی در بهترین شرایط هم ممکن است چیزی تغییر کند.
غمزه را فرهنگ و دانش ترجمانی میکند
چشم هندو فارسیدان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: غمزه و نگاه زیبا به گونهای است که فرهنگ و دانش را به نمایش میگذارد. اگر فردی هندو و آشنا به زبان فارسی نباشد، نمیتواند این زیبایی و معنای آن را درک کند. پس در واقع، برای فهمیدن این زیبایی، آگاهی و معرفت لازم است.
زلف بین سنبل در آغوش ار نگردد گو نگرد
رخ نگر گل در گریبان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: اگر زلف سنبل در آغوش کسی نرود، نگو که نرود؛ چون اگر رخ گل در گریبان نباشد، نگو که نباشد.
چشم ما را ز آب روی او گلی خواهد شکفت
دانهای در خاک اگر پنهان نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: چشمهای ما از زیبایی او شکوفا میشود، مثل دانهای که در خاک اگر پنهان نباشد، خواهد رشد کرد. پس از خودت پنهان نباش.
زخم مژگان عرب بهر قبول کعبه بس
در قدم خار مغیلان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: اگر مژگان لطیف و زیبا برای پذیرش دلربایی در کعبه کافی باشد، پس چه نیازی به تحمل خاری در قدمها وجود دارد؟ پس بیفایده است که در این راه قدم بگذارید.
صد خطا در کار داریم از برای عفو او
ضعف صدق و نقض پیمان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: ما در کارهای خود اشتباهات زیادی داریم و برای بخشش او به ضعف صداقت و نقض عهد خود اشاره میکنیم؛ اگر این موارد نباشد، دیگر نیازی به بخشش نیست.
گر به زاری گر به رنجوری به یادش خرمیم
عمر دردش باد، درمان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: اگر در حال ناراحتی یا دردسر باشیم، همچنان به یاد او خوشحالیم. اگر دردی که میکشیم، درمانی نداشته باشد، پس بهتر است که او به یاد ما نباشد.
راه بیوادی و بیمنزل «نظیری» میرویم
عشق رهبر گشته ایمان گر نباشد گو مباش
هوش مصنوعی: ما در مسیری بدون مقصد و سرپناه حرکت میکنیم. عشق به عنوان راهنما و ایمان به ما کمک میکند. اگر این دو نباشد، بهتر است که در مسیر نرویم.

نظیری نیشابوری