شمارهٔ ۳۴۴
کی بود شفقت دل سوی اسیران کشدش
نالهای کار کند تا در زندان کشدش
سایه بر حسن گل و سرو چمن نندازد
بو که نالیدن مرغان به گلستان کشدش
چشم ما رفت و سیه خانه سوی صحرا زد
بخت سازد که غزالی به بیابان کشدش
می ما دید و مسلمانی ما نپسندید
زین می ار گبر چشد دل سوی ایمان کشدش
مست از خانه ما رفت برون می ترسم
شحنه ای دررسد و جانب سلطان کشدش
کوکبی را که ره مقصد ما گم سازد
صبح خندان به در آید به گریبان کشدش
کسری از منزل ما دربدران گر گذرد
نقشی از خون دل و دیده بر ایوان کشدش
دل ما از لب او آب خورد می شاید
به سر زلف گر از چاه زنخدان کشدش
بس کز آن روی به حسرت نظرم برگردد
طفل اشکم دود و گوشه دامان کشدش
بی رخت در ظلماتست «نظیری » خواهم
خضر خط تو سوی چشمه حیوان کشدش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کی بود شفقت دل سوی اسیران کشدش
نالهای کار کند تا در زندان کشدش
هوش مصنوعی: چه کسی است که با مهربانیاش دلش به حال اسیران میسوزد و نالهای برمیآورد تا آنها را از زندان نجات دهد؟
سایه بر حسن گل و سرو چمن نندازد
بو که نالیدن مرغان به گلستان کشدش
هوش مصنوعی: سایهای که بر زیبایی گل و درختان چمن بیفتد، بوی آن باعث میشود که پرندگان در گلستان برای آواز خواندن به ناله بیفتند.
چشم ما رفت و سیه خانه سوی صحرا زد
بخت سازد که غزالی به بیابان کشدش
هوش مصنوعی: چشم ما که به درد و رنج دچار است، به اقبال و شانس به سوی دشت و بیابان حرکت میکند، تا غزالی را به دنبال خود بکشد.
می ما دید و مسلمانی ما نپسندید
زین می ار گبر چشد دل سوی ایمان کشدش
هوش مصنوعی: می و شراب را دید و مسلمان بودن خود را نپسندید. بنابراین اگر این شراب از دست کافر سرازیر شود، دل به سمت ایمان خواهد کشاند.
مست از خانه ما رفت برون می ترسم
شحنه ای دررسد و جانب سلطان کشدش
هوش مصنوعی: مست از خانه ما خارج شده و من نگرانم که ممکن است کسی به او آسیب برساند یا او را به نزد سلطان ببرد.
کوکبی را که ره مقصد ما گم سازد
صبح خندان به در آید به گریبان کشدش
هوش مصنوعی: ستارهای که میتواند ما را از راهی که باید برویم منحرف کند، صبح دلنشین را به جلو میآورد و آن را با خود میکشد.
کسری از منزل ما دربدران گر گذرد
نقشی از خون دل و دیده بر ایوان کشدش
هوش مصنوعی: اگر کسی از مسافرین در حال گذر از منزل ما عبور کند، اثراتی از درد دل و اشکهای ما بر در و دیوار خانه خواهد ماند.
دل ما از لب او آب خورد می شاید
به سر زلف گر از چاه زنخدان کشدش
هوش مصنوعی: دل ما به قدری تحت تأثیر لبهای او قرار دارد که شاید بتوانیم از زیبایی و جذابیت او سیراب شویم، حتی اگر این زیبایی به سر زلف او یا چاه زنخدانش یادآوری شود.
بس کز آن روی به حسرت نظرم برگردد
طفل اشکم دود و گوشه دامان کشدش
هوش مصنوعی: بسیاری از اوقات، به خاطر آن چهره، به حسرت به او نگاه میکنم، کودک اشکهایم را برمیدارم و گوشهی دامنش را میکشم.
بی رخت در ظلماتست «نظیری » خواهم
خضر خط تو سوی چشمه حیوان کشدش
هوش مصنوعی: در تاریکی و بینشانی به سر میبرم و امیدوارم که مانند خضر، راه تو را به چشمه زندگی نشان دهد.

نظیری نیشابوری