گنجور

شمارهٔ ۳۳۴

ساقی بیار جام می خوشگوار پیش
تا بعد ازین چه آوردم روزگار پیش
راهم قضا به طرفه فضایی فکنده است
خوف سوار در پی و گرد شکار پیش
من در میان لجه خونین فتاده ام
گو دیگری قدم ننهد از کنار پیش
بعد از هزار سعی که بر در رهم دهند
آرند یک بهانه به صد انتظار پیش
گیرم که باغبان قفسم بشکند چه سود
گل در حجاب گلبن و صد نیش خار پیش
ساقی دل از تأسف دورم ملول شد
پیش آر مستیی که نیارد خمار پیش
از گفتگوی موعظه گویان دلم گرفت
هرگز نیامدست مرا هوشیار پیش
رود مغان و درد صراحی سرود شعر
هرگز جز این نبوده مرا فکر و کار پیش
دیگر چه اجر طاعت ازین خوب تر دهند
جام شراب در کف و روی نگار پیش
ما از قضا به قسمت امروز راضییم
گر هست ساعتی به ازین گو بیار پیش
گر چون نبیت معجزه در آستین نهند
دست از پی سؤال «نظیری » مدار پیش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بیار جام می خوشگوار پیش
تا بعد ازین چه آوردم روزگار پیش
هوش مصنوعی: ای ساقی، یک جام خوشمزه‌ای از شراب بیاور، چون نمی‌دانم در آینده چه بر سرم خواهد آمد.
راهم قضا به طرفه فضایی فکنده است
خوف سوار در پی و گرد شکار پیش
هوش مصنوعی: راهم به شکلی غیرمنتظره به سمت دنیایی جدید کشیده شده و ترس در حال تعقیب من است، در حالی که هدفم در جلو، مانند شکار، نمایان است.
من در میان لجه خونین فتاده ام
گو دیگری قدم ننهد از کنار پیش
هوش مصنوعی: من در وسط دریاچه‌ای از خون افتاده‌ام و کسی دیگری نزند از کنارم عبور کند.
بعد از هزار سعی که بر در رهم دهند
آرند یک بهانه به صد انتظار پیش
هوش مصنوعی: با وجود تلاش‌های بسیار که برای رسیدن به مقصود می‌کنم، تنها یک عذر و بهانه به من می‌دهند و من باید مدت‌ها منتظر بمانم.
گیرم که باغبان قفسم بشکند چه سود
گل در حجاب گلبن و صد نیش خار پیش
هوش مصنوعی: اگر فرض کنیم که باغبان قفسم را بشکند و من آزاد شوم، چه فایده‌ای دارد وقتی که گل در حجاب و پوشش باغش پنهان شده و هزاران خار در راه است؟
ساقی دل از تأسف دورم ملول شد
پیش آر مستیی که نیارد خمار پیش
هوش مصنوعی: ای ساقی، دل من از غم و اندوه خسته و دلگیر شده است. برایم نوشیدنی بیاور که هیچ چیز نمی‌تواند مرا از حال ناآرامی که دارم رها کند.
از گفتگوی موعظه گویان دلم گرفت
هرگز نیامدست مرا هوشیار پیش
هوش مصنوعی: از شنیدن سخنان موعظه کننده‌ها خسته شدم و هیچ وقت نتوانسته‌ام به حالتی بیدار و هوشیار در بیایم.
رود مغان و درد صراحی سرود شعر
هرگز جز این نبوده مرا فکر و کار پیش
هوش مصنوعی: رود مغان و غم نوشیدنی، همیشه برای من همچون آهنگ شعرها بوده است و اندیشه و فعالیت من هیچ چیز جز این نبوده است.
دیگر چه اجر طاعت ازین خوب تر دهند
جام شراب در کف و روی نگار پیش
هوش مصنوعی: دیگر چه پاداشی از عبادت می‌توانند بدهند، وقتی که جام شراب در دستم است و چهره‌ی محبوب پیش رویم؟
ما از قضا به قسمت امروز راضییم
گر هست ساعتی به ازین گو بیار پیش
هوش مصنوعی: ما به مقدر امروزیم راضی هستیم، اگرچه ممکن است ساعتی بهتر از این داشته باشیم، پس بیایید تا آن را پیش بکشیم.
گر چون نبیت معجزه در آستین نهند
دست از پی سؤال «نظیری » مدار پیش
هوش مصنوعی: اگر مانند نبی در آستین معجزه‌ای دارید، بدون سوال درباره «نظیر» آن، قدم نگذارید.