شمارهٔ ۳۳۱
حیاتی در گذر دارم چه پرسی بود و نابودش
متاع روی در نقصان چه سامان آید از سودش
سرم شوریدگی دارد ندانم چیست سودایش
دلم آوارگی جوید ندانم چیست مقصودش
ز اظهار محبت در زبان خلق افتادم
چو محتاجی که گنجی یابد و ظاهر کند زودش
نگاری تندخو دارم قمر هیکل فلک شیوه
به هرکس بد کند خاطر نباشد روی بهبودش
مزاج نازکی دارد که بهر هیچ می رنجد
چو رنجید از کسی نتوان به صد جان کرد خوشنودش
عیار صدق من گردد به می خوردن بر او ظاهر
بیار آتش که می سازم مشامی تازه از عودش
در اول با همه بیگانگی خواند و قبولم کرد
نخواهم بعد چندین آشنایی گشت مردودش
دل آزرده ام از خنده اش آزرده تر گردد
جراحت بیش می سوزد چو می سازی نمک سودش
«نظیری » را به مجلس بردم امروز و غلط کردم
مرا رسوای عالم کرد چشم گریهآلودش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حیاتی در گذر دارم چه پرسی بود و نابودش
متاع روی در نقصان چه سامان آید از سودش
هوش مصنوعی: من در زندگیای گذرا هستم که اهمیت آن زیاد است و نابودیاش به راحتی ممکن است. با توجه به ظاهر و وضعیتش، چه نتیجهای میتوان از سود آن گرفت؟
سرم شوریدگی دارد ندانم چیست سودایش
دلم آوارگی جوید ندانم چیست مقصودش
هوش مصنوعی: سرم پر از افکار و احساسات عجیبی است که نمیدانم چیست. دل من به دنبال چیزی است و در حال و هوای داخلی خود سرگردان است و نمیدانم هدفش چیست.
ز اظهار محبت در زبان خلق افتادم
چو محتاجی که گنجی یابد و ظاهر کند زودش
هوش مصنوعی: به دلیل ابراز محبت و احساساتم، مانند فردی هستم که به یک گنج دست پیدا کرده و اکنون در تلاش است تا آن را به نمایش بگذارد.
نگاری تندخو دارم قمر هیکل فلک شیوه
به هرکس بد کند خاطر نباشد روی بهبودش
هوش مصنوعی: من فردی را میشناسم که طبع تند و خویی تند دارد. او مانند قمر در آسمان است، اما وقتی به کسی بدی کند، دیگر تغییر نمیکند و روی خوشی نشان نمیدهد.
مزاج نازکی دارد که بهر هیچ می رنجد
چو رنجید از کسی نتوان به صد جان کرد خوشنودش
هوش مصنوعی: او مزاج حساسی دارد که به خاطر کوچکیترین چیزی ناراحت میشود. وقتی از کسی دلخور میشود، هیچ تلاشی نمیتواند او را خوشحال کند.
عیار صدق من گردد به می خوردن بر او ظاهر
بیار آتش که می سازم مشامی تازه از عودش
هوش مصنوعی: صداقت واقعی من وقتی نمایان میشود که در مینوشم. آتش را بهپا کن، چون من بویی خوش از عودش برای روح خود ایجاد میکنم.
در اول با همه بیگانگی خواند و قبولم کرد
نخواهم بعد چندین آشنایی گشت مردودش
هوش مصنوعی: در آغاز که هنوز هیچ آشنایی نداشتیم، مرا پذیرفت و تعامل خوبی داشت، اما حالا که پس از گذشت زمان و آشنایی، نمیخواهم به او بیاعتنایی کنم و او را نادیده بگیرم.
دل آزرده ام از خنده اش آزرده تر گردد
جراحت بیش می سوزد چو می سازی نمک سودش
هوش مصنوعی: دل من به خاطر خندهاش ناراحت است، و این ناراحتی بیشتر میشود. جراحتی که دارم، بیشتر میسوزاند؛ چون وقتی او به من نمک میزند، درد مرا بیشتر میکند.
«نظیری » را به مجلس بردم امروز و غلط کردم
مرا رسوای عالم کرد چشم گریهآلودش
هوش مصنوعی: امروز «نظیری» را به مجلس دعوت کردم و اشتباه کردم؛ زیرا چشمهای پر از اشک او مرا در برابر همه رسوا کرد.

نظیری نیشابوری