گنجور

شمارهٔ ۳۳

ساقی بشو دورنگی امید و بیم را
بنما به ما حقیقت رنگ قدیم را
حرف فریب آدم و ابلیس تا به چند
چندی بگو ترانه نقل و ندیم را
از ساغر درست خودم بخش جرعه ای
بر طاق نه حکایت جام دو نیم را
بوی نبید خلوت شب ها شنیده ام
پنهان مکن که نیک شناسم شمیم را
آن جا که لب ز رشحه می پاک کرده اند
گل مشک بوی کرده ردای نسیم را
گو مفلسان کعبه بگریند کاب چشم
بر عرش برده از در مسجد یتیم را
زیباست گرچه خلعت محمود بر ایاز
شور آن زمان کند که بپوشد گلیم را
مطرب به یک دو نغمه غعنی کن دل فقیر
ساقی! به یک دو جرعه سخی کن لئیم را
جنسی که در خزانه لطف تو نیست، نیست
جز احتیاج تحفه ندیم کریم را
روزی که جرم نامه «نظیری » برآورد
از آب عفو شوی کتاب سقیم را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بشو دورنگی امید و بیم را
بنما به ما حقیقت رنگ قدیم را
هوش مصنوعی: ای ساقی، بی‌تفاوتی و دلهره را کنار بگذار و حقیقتی کهن را به ما نشان بده.
حرف فریب آدم و ابلیس تا به چند
چندی بگو ترانه نقل و ندیم را
هوش مصنوعی: سخن فریبنده آدم و ابلیس چقدر می‌تواند ادامه داشته باشد؟ بیا درباره داستان و خاطرات با هم صحبت کنیم.
از ساغر درست خودم بخش جرعه ای
بر طاق نه حکایت جام دو نیم را
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ظرفی که خود ساخته است، شرابی می‌نوشد و می‌خواهد جرعه‌ای از آن را به دیگران بدهد. او می‌گوید که این شراب، داستان همان جام شکسته را روایت نمی‌کند، بلکه به او اجازه می‌دهد که از زیبایی و لذت آن بهره‌مند شود. در کل، این بیان نشان‌دهنده‌ی تجربه‌ای ناب و خاص است که شاعر می‌خواهد با دیگران شریک شود.
بوی نبید خلوت شب ها شنیده ام
پنهان مکن که نیک شناسم شمیم را
هوش مصنوعی: در شب‌های خلوت، بوی خوش شراب را تجربه کرده‌ام. آن را پنهان نکن، زیرا من بوی خوش را به خوبی می‌شناسم.
آن جا که لب ز رشحه می پاک کرده اند
گل مشک بوی کرده ردای نسیم را
هوش مصنوعی: در جایی که از شراب چشمه‌ای پاکیزه‌ شده‌ است، بوی خوش گل مشک در هوای نسیم پیچیده است.
گو مفلسان کعبه بگریند کاب چشم
بر عرش برده از در مسجد یتیم را
هوش مصنوعی: بگویید فقرا در کعبه بگریند، چرا که او که چشمش به عرش عرش می‌دوزد، از در مسجد به یتیم کمک می‌کند.
زیباست گرچه خلعت محمود بر ایاز
شور آن زمان کند که بپوشد گلیم را
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و ارزش درون اشاره دارد. گرچه لباس زیبا و قیمتی برای ایاز، که به مقام و موقعیت آن اشاره دارد، در نهایت بی‌اهمیت می‌شود وقتی که او مجبور است از گلیم استفاده کند. در واقع، زیبایی و ظاهرت همواره به تنهایی مهم نیستند و گاهی شرایط زندگی و واقعیت‌های روزمره می‌توانند ارزش واقعی شخص را مشخص کنند.
مطرب به یک دو نغمه غعنی کن دل فقیر
ساقی! به یک دو جرعه سخی کن لئیم را
هوش مصنوعی: ای نوازنده، با چند نغمه دل بی‌نوا را شاد کن! با چند جرعه، سخاوت را در دل انسان بخیل بیدار کن.
جنسی که در خزانه لطف تو نیست، نیست
جز احتیاج تحفه ندیم کریم را
هوش مصنوعی: هر چیزی که در گنجینه محبت تو وجود ندارد، جز نیاز به هدیه بخشنده نیست.
روزی که جرم نامه «نظیری » برآورد
از آب عفو شوی کتاب سقیم را
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که کارنامه «نظیری» را از آب بخشش بیرون می‌آورند و کتاب بیمار (معیوب) را به سلامت می‌رسانند.