شمارهٔ ۳۲۴
دهر پرفتنه و شورست ز چشم سیهش
داری از چشم بد خلق خدایا نگهش
هرکه را باعث عصیان و خطا عشق شود
ملک از رشک بسوزد که نویسد گنهش
پر مگو خواجه که عشرتگه ما روشن ازوست
همه جا هست، ولی در همه دل نیست رهش
دل هرکس که درین غمکده صحرا گردد
ناگهان یوسف کنعان به در آید ز چهش
رشک بر کودک لشکر شکن ما دارد
پادشه زاده که هستند ز خاصان سپهش
ملک چین با بت و بتخانه به یغما ببرد
گر کله گوشه به یغما شکند پادشهش
اجر بیداری چل ساله نثاریست قلیل
روز گردید شب ما ز مه چاردهش
ماه نو کرده ز افلاس تهی پهلو را
ناز بر اوج هوا سوده چو پر کلهش
عجب ار در دل ویران «نظیری » گنجد
کوه را تاب نباشد که شود جلوهگهش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دهر پرفتنه و شورست ز چشم سیهش
داری از چشم بد خلق خدایا نگهش
هوش مصنوعی: دنیا پر از فتنه و آشوب است و به خاطر نگاه تاریک و تیرهاش، از چشم بد و حسد دیگران، ای خداوند، او را حفظ کن.
هرکه را باعث عصیان و خطا عشق شود
ملک از رشک بسوزد که نویسد گنهش
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق باعث نافرمانی و اشتباهش شود، امانتهای آسمانی به خاطر حسادت میسوزند تا گناه او را ثبت کنند.
پر مگو خواجه که عشرتگه ما روشن ازوست
همه جا هست، ولی در همه دل نیست رهش
هوش مصنوعی: به زبان ساده میتوان گفت: ای بزرگوار، در حالی که مکان خوشی و لذت ما به روشنی از اوست، او در هر جا وجود دارد اما نه همه دلها راهی به سوی او دارند.
دل هرکس که درین غمکده صحرا گردد
ناگهان یوسف کنعان به در آید ز چهش
هوش مصنوعی: اگر کسی در دل خود غم و اندوهی داشته باشد و در این دنیای بیصاحب به جستوجو برآید، ناگهان ممکن است خوشبختی و امیدی مانند یوسف کنعان به سراغش بیاید.
رشک بر کودک لشکر شکن ما دارد
پادشه زاده که هستند ز خاصان سپهش
هوش مصنوعی: کودک لشکرشکن ما باعث حسادت پادشاه زاده است، زیرا آنها از خاصان سپاه او به شمار میآیند.
ملک چین با بت و بتخانه به یغما ببرد
گر کله گوشه به یغما شکند پادشهش
هوش مصنوعی: پادشاه چین با استفاده از بتها و مکانهای مقدس میتواند همه چیز را به دست آورد و حتی اگر بخشی از آن را نابود کند، باز هم قدرتش پابرجا خواهد ماند.
اجر بیداری چل ساله نثاریست قلیل
روز گردید شب ما ز مه چاردهش
هوش مصنوعی: اجر و پاداش بیداری و زحمت سی ساله، تنها یک شب کم را در شبگردی ما به رسمیت شناختهاند، در حالی که شب ما به زیبایی ماه چهارده و کامل است.
ماه نو کرده ز افلاس تهی پهلو را
ناز بر اوج هوا سوده چو پر کلهش
هوش مصنوعی: ماه نو که به خاطر فقر و نیاز در وضعیت رنجی قرار دارد، به آرامی و با ناز در بالای آسمان دراز شده است، مانند پر مرغی که بر سرش قرار دارد.
عجب ار در دل ویران «نظیری » گنجد
کوه را تاب نباشد که شود جلوهگهش
هوش مصنوعی: شگفتی است که در دل ویران کسی مثل «نظیری» بتواند جا بگیرد، در حالی که کوه تاب و توان ندارد تا زیبایی او را به نمایش بگذارد.

نظیری نیشابوری