گنجور

شمارهٔ ۳۲۲

تو کودکی به بزرگان زبان درازی بس
به صید شیردلان قصد شاهبازی بس
برای قبله اسلام کعبه ساخته اند
نیاز خاک سر کوی خانه سازی بس
ز شهر گرد به یک تاختن برآوردی
ز رخش جور فرود آی تاکتازی بس
تو خوب رو به هر آلایشی قبول دلی
مساز جامه نمازی، رخ نمازی بس
به روی معجزه خال مجاهدی که تو راست
برای کشتن اهل فرنگ غازی بس
چنان برد دل محمود چشم هندویت
که با ایاز بگوید دگر ایازی بس
قد چو چنگ نگویم که در کنارم گیر
به نغمه ای که ز دورم همی نوازی بس
نیاز، شیوه ما عاجزان محتاج است
تو را که حسن و جمالست بی نیازی بس
نقاب طلعت خورشید چند خواهی بود
شبا! تو زلف نگارم نیی درازی بس
چو صبح بر مه و انجم خلاف می گرم
همین که خصم شود پست سرفرازی بس
ز کج قمار «نظیری » به راستی نبری
به کم زنان دغاباز پاکبازی بس

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو کودکی به بزرگان زبان درازی بس
به صید شیردلان قصد شاهبازی بس
هوش مصنوعی: تو در کودکی به بزرگ‌ترها بی‌احترامی می‌کردی و به شکار دلیران می‌پرداختی تا خود را به عنوان یک قهرمان نشان دهی.
برای قبله اسلام کعبه ساخته اند
نیاز خاک سر کوی خانه سازی بس
هوش مصنوعی: برای قبله مسلمانان، کعبه را بنا کرده‌اند و نیازی به خاک و بناهای دیگر نیست.
ز شهر گرد به یک تاختن برآوردی
ز رخش جور فرود آی تاکتازی بس
هوش مصنوعی: از شهر به سرعت بیرون آمدی و از اسب زیبایت به زمین پریدی تا توانایی‌های خود را به نمایش بگذاری.
تو خوب رو به هر آلایشی قبول دلی
مساز جامه نمازی، رخ نمازی بس
هوش مصنوعی: تو ای نیکو رو، به هیچ آلودگی تن نده و دل خود را آلوده مکن. مانند لباس نماز که پاک و بی‌آلایش است، صورت خود را نیز در معرض آلودگی‌ها قرار نده.
به روی معجزه خال مجاهدی که تو راست
برای کشتن اهل فرنگ غازی بس
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیری که یک خال زیبای مجاهد بر روی معجزه‌اش دارد، تو برای مبارزه با دشمنان غرب، شجاعت و قدرت زیادی داری.
چنان برد دل محمود چشم هندویت
که با ایاز بگوید دگر ایازی بس
هوش مصنوعی: دل محمود به قدری تحت تأثیر زیبایی چشمان هندو قرار گرفته که حتی با ایاز هم می‌تواند بگوید دیگر نیازی به ایاز نیست.
قد چو چنگ نگویم که در کنارم گیر
به نغمه ای که ز دورم همی نوازی بس
هوش مصنوعی: قد تو همچون چنگ است، نگذار بگویم که در کنارم باش. فقط با نوای خودت که از دور می‌رسد، قلبم را نوازش کن.
نیاز، شیوه ما عاجزان محتاج است
تو را که حسن و جمالست بی نیازی بس
هوش مصنوعی: نیاز و احتیاج، روش و شیوه ما انسان‌های عاجز است. اما تو، که زیبایی و جمال هستی، بی‌نیازی را در خود داری.
نقاب طلعت خورشید چند خواهی بود
شبا! تو زلف نگارم نیی درازی بس
هوش مصنوعی: چند بار می‌خواهی چهره زیبای خورشید را بپوشانی؟ تو که زلف‌های محبوبم نیستی که بخواهم به درازا بکشمت.
چو صبح بر مه و انجم خلاف می گرم
همین که خصم شود پست سرفرازی بس
هوش مصنوعی: زمانی که صبح می‌رسد و بر روی ماه و ستاره‌ها اثر می‌گذارد، با آنکه در ابتدا همگی در آسمان درخشان و بلندمرتبه به نظر می‌رسند، در نهایت زمانی که دشمن برمی‌خیزد، همه چیز از اعتبار و علو خود میفتد.
ز کج قمار «نظیری » به راستی نبری
به کم زنان دغاباز پاکبازی بس
هوش مصنوعی: از جایی که «نظیری» در قمار باطل و نادرست به سراغ حقیقت نروید، چرا که انسان‌های نیکوکار هیچ‌گاه در بازی‌های ناپاک شرکت نمی‌کنند.