گنجور

شمارهٔ ۳۰۶

ناله اصحاب مسجد نیست بی فریادرس
تا مؤذن می شود بیدار می خوابد عسس
ساجدان را تن ز نقصان وظایف کاسته
بر زمین چسبیده اند از ضعف روزی چون مگس
گرسنه چشمان بر انجم چشم حسرت دوخته
صبح از قرصی که دارد برنمی آرد نفس
بر خروش سینه لرزان همچو بر سیلاب موج
بر سرشک دیده غلطان همچو بر گرداب خس
دامنت زاری کنان خواهند گیرند این گروه
لیک نتوانند بردارند دست از پیش و پس
بر امید آب و دانه تا به کی داری اسیر
یا بکش این عاجزان را یا برون آر از قفس
تو به تخت مصر پیراهن فشانی بر صبا
قحطیان را روح می پرد به آواز جرس
پرده این سور واین شیون به هم نزدیک نیست
مفلسان از درد می گویند و منعم از هوس
چاره‌ای خواهد «نظیری » بهر این بیچارگان
دارد از احسان میرزا شادمان این ملتمس

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناله اصحاب مسجد نیست بی فریادرس
تا مؤذن می شود بیدار می خوابد عسس
هوش مصنوعی: ناله و گریه افراد مسجد به دلیل نداشتن کمک و یاری در دل شب و بی‌کسی است، چرا که تا صدای مؤذن بلند می‌شود، نگهبان (عسس) خوابش می‌برد و متوجه نمی‌شود.
ساجدان را تن ز نقصان وظایف کاسته
بر زمین چسبیده اند از ضعف روزی چون مگس
هوش مصنوعی: آدم‌های زاهد و عابد به خاطر کمبود توانایی‌هایشان نتوانسته‌اند به خوبی به وظایفشان عمل کنند و مانند مگس‌ها به زمین چسبیده‌اند و از ضعف و ناتوانی در زندگی روزمره رنج می‌برند.
گرسنه چشمان بر انجم چشم حسرت دوخته
صبح از قرصی که دارد برنمی آرد نفس
هوش مصنوعی: چشمان گرسنه به ستاره‌ها نگاه می‌کنند و با حسرت در انتظار صبح هستند، اما انگار صبح هم از لقمه‌ای که دارد نمی‌تواند نفس بکشد.
بر خروش سینه لرزان همچو بر سیلاب موج
بر سرشک دیده غلطان همچو بر گرداب خس
هوش مصنوعی: دل به شدت می‌تپد و مانند نوسان آب در سیلاب به تلاطم آمده است، اشک‌ها نیز همچون آب در گردابی در حال چرخش و غلطیدن‌اند.
دامنت زاری کنان خواهند گیرند این گروه
لیک نتوانند بردارند دست از پیش و پس
هوش مصنوعی: این عده به زاری و درخواست از تو روی می‌آورند، اما نمی‌توانند از تو دست بکشند، چه از جلو و چه از پشت.
بر امید آب و دانه تا به کی داری اسیر
یا بکش این عاجزان را یا برون آر از قفس
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید منتظر غذا و زندگی به این شکل بمانی؟ یا این افراد ناتوان را آزاد کن و یا آن‌ها را از این قفس بیرون ببر.
تو به تخت مصر پیراهن فشانی بر صبا
قحطیان را روح می پرد به آواز جرس
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره شده که تو برای شادمانی، پیراهنی زیبا بر تختی در مصر پخش می‌کنی و صدای جرس روح و جان قحطی‌زده‌ها را زنده می‌کند. این تصویرسازی به نوعی بیانگر تأثیر زیبایی و هنر بر روح انسان‌ها، حتی در سخت‌ترین شرایط است.
پرده این سور واین شیون به هم نزدیک نیست
مفلسان از درد می گویند و منعم از هوس
هوش مصنوعی: این بیت از تقسیم‌بندی دو دسته از مردم صحبت می‌کند. گروهی که در تنگدستی و مصیبت به سر می‌برند و از درد و رنج خود می‌گویند و گروهی دیگر که در نعمت و آسایش هستند و درگیر خواسته‌ها و آرزوهای خود. بین این دو گروه فاصله زیادی وجود دارد و صدای دو دسته به هم نمی‌رسد.
چاره‌ای خواهد «نظیری » بهر این بیچارگان
دارد از احسان میرزا شادمان این ملتمس
هوش مصنوعی: نظیری به فکر چاره‌ای برای این بیچارگان است و از احسان میرزا شادمان بهره‌مند می‌شود.