شمارهٔ ۳۰۲
از طور صلح و عربده بیگانه ام هنوز
بر آتشی نتاخته پروانه ام هنوز
صد نیش تلخ خوردم و صدنوش خوشگوار
درد هزار مست به پیمانه ام هنوز
فریاد مطربان به سر خم فرو نشست
غوغای عام بر سر دیوانه ام هنوز
بس قلب ها بدل شد و بس کیش ها دگر
روی نیاز خلق به ویرانه ام هنوز
تا هست پیر دیر ره فیض بسته نیست
از کعبه می برند به بتخانه ام هنوز
اختر دلیل و صدق سبیل و قضا وکیل
دربند قال سبحه صد دانه ام هنوز
هرچند کو به کوی برندم به عاریت
آیین شهر و زینت کاشانه ام هنوز
تصنیف عشق و معنی ترکیب دیگرست
من شرح نکته یی ز صد افسانه ام هنوز
آشفتگی عقل به مستی برون برم
مردم گمان برند که فرزانه ام هنوز
بازم به بزم وصل «نظیری » چه می بری
در انفعال گریه مستانه ام هنوز
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از طور صلح و عربده بیگانه ام هنوز
بر آتشی نتاخته پروانه ام هنوز
هوش مصنوعی: من هنوز در حالتی از صلح و آرامش به سر میبرم و علیرغم تمام جنجالها و هیاهوها، همچنان مانند پروانهای هستم که به آتش نزدیک نشده است.
صد نیش تلخ خوردم و صدنوش خوشگوار
درد هزار مست به پیمانه ام هنوز
هوش مصنوعی: من صد بار طعم تلخی را چشیدم و صد بار لذت شیرین را تجربه کردم، اما هنوز هم دردهای زیادی در دل دارم که به اندازه یک لیوان بزرگ است.
فریاد مطربان به سر خم فرو نشست
غوغای عام بر سر دیوانه ام هنوز
هوش مصنوعی: صدای نوازندگان در جایی خاموش شد و همهمه مردم همچنان در سر من دیوانه باقی مانده است.
بس قلب ها بدل شد و بس کیش ها دگر
روی نیاز خلق به ویرانه ام هنوز
هوش مصنوعی: بسیاری از دلها تغییر کرده و بسیاری از اعتقادها دچار تحول شدهاند، ولی همچنان انسانها برای نیازهایشان به منبعی در ویرانههای وجودم روی میآورند.
تا هست پیر دیر ره فیض بسته نیست
از کعبه می برند به بتخانه ام هنوز
هوش مصنوعی: هر زمان که پیر و راهنمایی در آستانه وجود دارد، درهای رحمت و فیض بسته نیست و همواره میتوان از کعبه و جاهای مقدس به قلب انسان و مکانهای غیرمقدس نیز دسترسی داشت و از آنجا نیز بهرهمند شد.
اختر دلیل و صدق سبیل و قضا وکیل
دربند قال سبحه صد دانه ام هنوز
هوش مصنوعی: ستارهای دلیلی برای راه راست و حکم و قضا است. من همچنان در بند گفتهام که صد دانه از آن وجود دارد.
هرچند کو به کوی برندم به عاریت
آیین شهر و زینت کاشانه ام هنوز
هوش مصنوعی: هرچقدر که در کوچهها و خیابانها بچرخم و به جستجوی زیباییهای زندگی بروم، هنوز هم نشانهها و زینتهای واقعی زندگیام را ندارم.
تصنیف عشق و معنی ترکیب دیگرست
من شرح نکته یی ز صد افسانه ام هنوز
هوش مصنوعی: عشق و معانی آن با هم متفاوت هستند و من هنوز نتوانستهام به توضیح یک نکته از داستانهای زیاد بپردازم.
آشفتگی عقل به مستی برون برم
مردم گمان برند که فرزانه ام هنوز
هوش مصنوعی: دوران ناآرامی و تردیدهای عقل را به خاطر حالتی شاد و سرخوشانه پشت سر میگذارم و مردم هنوز به اشتباه تصور میکنند که من فردی عاقل و دانا هستم.
بازم به بزم وصل «نظیری » چه می بری
در انفعال گریه مستانه ام هنوز
هوش مصنوعی: دوباره به جشن وصال میروید، ای نظیری! چه چیزی از من باقی مانده است که در حال غمگینی و گریهام.