گنجور

شمارهٔ ۳

در پرده ره ندادند وقت سخن صبا را
من نیک می‌شناسم پیغام آشنا را
عیش دیار غربت چون برق در گذار است
نتوان به قید کردن ذوق گریزپا را
وجد و سماع صوفی، خالی از آن مقام است
چیزی به یار ماند، آن آهو خطا را
از خرده‌ای که دارد گل در قبا نگنجد
جایی که هست ذوقی می‌گردد آشکارا
با فقر و تنگدستی شوم است عجب و مستی
در کشور غیوران نخوت کشد گدا را
بر قدر قابلیت دادند هرچه دادند
حق راست بر تو حجت تهمت منه قضا را
از مرغزار عقبی یا سبزه زار دنیا
تا دانم از کجایی، حرفی بگو خدا را
انصاف و مهربانی، عهد از جهان برانداخت
شد راستی خوش آمد، شد دوستی مدارا
با شاه عشق بازان آخر کسی بگوید
بی آب و دانه کشتی مرغان خوش نوا را
از کاهش محبان بر قدر خود فزایند
با این خسیس مردم، یاری مگیر یارا
خوش فطرتی «نظیری » حل دقیق خود کن
حاصل ز کار مردم بانگی است آسیا را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در پرده ره ندادند وقت سخن صبا را
من نیک می‌شناسم پیغام آشنا را
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که صحبت از عشق و معشوق پیش آمد، اجازه ندادند که صبای محبت به میان بیاید. اما من به خوبی پیغام محبوب را می‌شناسم.
عیش دیار غربت چون برق در گذار است
نتوان به قید کردن ذوق گریزپا را
هوش مصنوعی: زندگی در دیار غربت مانند برقی است که سریع می‌گذرد و نمی‌توان شادی و لذت را که همچون یک موجود فراری است، به دام انداخت.
وجد و سماع صوفی، خالی از آن مقام است
چیزی به یار ماند، آن آهو خطا را
هوش مصنوعی: حالت و گوش سپردن صوفی، از آن درجه معنوی خالی است. چیزی که به محبوب شبیه باشد، همان آهوست که راه را گم کرده است.
از خرده‌ای که دارد گل در قبا نگنجد
جایی که هست ذوقی می‌گردد آشکارا
هوش مصنوعی: چون گل در لباسش اندکی جا ندارد، نشان از ذوق و زیبایی‌اش به وضوح نمایان می‌شود.
با فقر و تنگدستی شوم است عجب و مستی
در کشور غیوران نخوت کشد گدا را
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی در جاهایی که مردم شجاع و غیرتمند هستند، جای تعجب نیست و در این مکان‌ها، حتی پرشورترین افراد هم به بی‌نوایی احترام می‌گذارند.
بر قدر قابلیت دادند هرچه دادند
حق راست بر تو حجت تهمت منه قضا را
هوش مصنوعی: بر اساس توانایی‌ها و قابلیت‌های تو، به تو آنچه نیاز است داده شده است. حق و درستی بر تو گواهی می‌دهد، پس به تقدیر و سرنوشت خود نسبت به تو اتهامی نزن.
از مرغزار عقبی یا سبزه زار دنیا
تا دانم از کجایی، حرفی بگو خدا را
هوش مصنوعی: از دشت‌های دور یا زمین‌های سرسبز این دنیا، بگو از کجا آمده‌ای، خواهش می‌کنم.
انصاف و مهربانی، عهد از جهان برانداخت
شد راستی خوش آمد، شد دوستی مدارا
هوش مصنوعی: انصاف و مهربانی از این دنیا رخت بربست و راستگویی خوش آمد، و دوستی و مدارا جای آن را گرفت.
با شاه عشق بازان آخر کسی بگوید
بی آب و دانه کشتی مرغان خوش نوا را
هوش مصنوعی: کسی از عشق بازان با شاه عشق صحبت کند و از او بپرسد چگونه می‌توان بی‌غذا و در شرایط نامناسب، پرندگان خوش آواز را نجات داد.
از کاهش محبان بر قدر خود فزایند
با این خسیس مردم، یاری مگیر یارا
هوش مصنوعی: به خاطر کم شدن افرادی که دوستت دارند، ارزش خودت را افزایش بده و از این افراد بخیل و نامهربان کمک نگیر.
خوش فطرتی «نظیری » حل دقیق خود کن
حاصل ز کار مردم بانگی است آسیا را
هوش مصنوعی: نظیری به خوبی می‌گوید که شایستگی و طینت خوب انسان باید به خوبی شناخته شود. او معتقد است که نتیجه تلاش‌های مردم و فعالیت‌هایشان می‌تواند به خوبی صدای روشنی را به دنیا برساند، مانند صدای آسیا که به تدریج و با دقت به گوش می‌رسد.

حاشیه ها

1403/08/10 20:11
سعید درخشان

احتمالا مصرع دوم بیت سوم اینگونه باشد:

چیزی به یار ماند آن آهوی ختا را