گنجور

شمارهٔ ۲۹۹

پی تدارک تقصیر صبحدم برخیز
به بام میکده خورشید زد علم برخیز
گر از خمار سحرگاه سرگران شده‌ای
ز می عصا کن و از تکیه‌گاه غم برخیز
جماعتی گهر شب چراغ می طلبند
مگر نصیب تو گردد شبی تو هم برخیز
قبول زخم طلب خاصه مطیعانست
همین که بر تو کشیدند این رقم برخیز
حقیقت همه کس ثبت در جریده اوست
به سهو حرف نیفتاده از قلم برخیز
به سوی او چو روی گوش کن گران درتاز
به نزد او چو رسی لنگ کن قدم برخیز
قدح ز دست بلا ما مدام می نوشیم
تو کز لطیفه غم می کشی الم برخیز
تنک شراب هوایی به کوی عشق مگرد
ز پای زود درآیی ز جای کم برخیز
گره چو نافه «نظیری » ز نیم ما بر کار
تو همچو نکهت از آن زلف خم به خم برخیز

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پی تدارک تقصیر صبحدم برخیز
به بام میکده خورشید زد علم برخیز
هوش مصنوعی: برای جبران اشتباهاتم، صبح زود از خواب بیدار شو و به میکده برو که خورشید طلوع کرده و علم افتخار را برافراشته است.
گر از خمار سحرگاه سرگران شده‌ای
ز می عصا کن و از تکیه‌گاه غم برخیز
هوش مصنوعی: اگر در اثر مستی صبحگاهی در حال سرگشتگی و بی‌حالی هستی، از شراب دوری کن و از تکیه بر غم و اندوه خود بلند شو.
جماعتی گهر شب چراغ می طلبند
مگر نصیب تو گردد شبی تو هم برخیز
هوش مصنوعی: برخی افراد در تاریکی شب به دنبال نور و روشنایی هستند، آیا امید نیست که تو نیز شبی به روشنی برسی و از خواب بیدار شوی؟
قبول زخم طلب خاصه مطیعانست
همین که بر تو کشیدند این رقم برخیز
هوش مصنوعی: اگر کسی زخمِ محبت را قبول کند، این نشان از تسلیم و اطاعت اوست. حالا که یادگار آن عشق بر تو حک شده، باید برخیزی و ادامه دهی.
حقیقت همه کس ثبت در جریده اوست
به سهو حرف نیفتاده از قلم برخیز
هوش مصنوعی: هر کسی حقیقت وجودش به‌نوعی در نوشته‌ای ثبت شده است، پس باید با دقت و آگاهی عمل کنیم تا از اشتباهات و لغزش‌ها دور بمانیم.
به سوی او چو روی گوش کن گران درتاز
به نزد او چو رسی لنگ کن قدم برخیز
هوش مصنوعی: وقتی به سوی او می‌روی، با دقت و توجه گوش کن. وقتی به او رسیدی، با احتیاط قدم بردار و تلاش کن که آرام و محترم باشید.
قدح ز دست بلا ما مدام می نوشیم
تو کز لطیفه غم می کشی الم برخیز
هوش مصنوعی: ما پیوسته از جام بلای عشق می‌نوشیم، در حالی که تو از نازک‌دلی و غم خود رنج می‌بری و باید از این حال بلند شوی.
تنک شراب هوایی به کوی عشق مگرد
ز پای زود درآیی ز جای کم برخیز
هوش مصنوعی: شراب رقیق و خنک در هوای عشق است، اما نروید به کوچه عشق، چرا که به زودی از محل خود خارج خواهید شد؛ پس زودتر از جا برخیزید.
گره چو نافه «نظیری » ز نیم ما بر کار
تو همچو نکهت از آن زلف خم به خم برخیز
هوش مصنوعی: اگر گیسوی تو مانند نخی از گل نرگس باشد، من نیز همچون عطر آن زهری تلخ را در کار تو به دوش می‌کشم و به آرامی از آن زلف‌های خمیده‌ات برمی‌خیزم.