گنجور

شمارهٔ ۲۹۸

ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هنوز
صاف شد می ها ولی من دردی آشامم هنوز
گوش و لب بر مژده دیدار و قاصد در سفر
خانه پر شادی و در راهست پیغامم هنوز
برنمی آید هلال عیدم از ابر امید
عمر رفت و همچو طفلان بر سر بامم هنوز
روز مولودم فلک محضر به فرزندی نوشت
بس که خوارم از پدر نشنیده کس نامم هنوز
سیر هفتاد و دو ملت کرده ام در طور عشق
کس نمی داند چه خواهد بود انجامم هنوز
مکر ابلیس و فریب دانه ام آمد بیاد
بارها گشتم ز قید آزاد و در دامم هنوز
از درون دوزخ ز بی تابی برون اندازدم
صدره از خامی به آتش رفتم و خامم هنوز
گرچه از صحت ز بدمستی برونم کرده اند
جرعه ای از رحم می ریزند در جامم هنوز
شکر اگر ردم «نظیری » تلخ بر طبعش نیم
می کند گاهی لبی شیرین به دشنامم هنوز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هنوز
صاف شد می ها ولی من دردی آشامم هنوز
هوش مصنوعی: شعور و احساسات خالص به دست آمده، ولی من هنوز در حالت ناپختگی هستم. اگرچه شراب‌ها صاف شده‌اند، من همچنان با درد و رنج دست و پنجه نرم می‌کنم.
گوش و لب بر مژده دیدار و قاصد در سفر
خانه پر شادی و در راهست پیغامم هنوز
هوش مصنوعی: گوش و دهانم منتظر خبر خوش از دیدار هستند و پیام‌آور در راه است. خانه‌ام پر از شادی است و هنوز پیغام من فرستاده نشده.
برنمی آید هلال عیدم از ابر امید
عمر رفت و همچو طفلان بر سر بامم هنوز
هوش مصنوعی: هلال عید من از ابر امید پیدا نمی‌شود. عمر من گذشته و من هنوز مانند کودکان بر روی بام انتظار می‌کشم.
روز مولودم فلک محضر به فرزندی نوشت
بس که خوارم از پدر نشنیده کس نامم هنوز
هوش مصنوعی: در روز تولد من، آسمان نامه‌ای به دنیا نوشت و به خاطر اینکه پدرم به من اهمیت نمی‌دهد، هنوز هیچ‌کس نامم را نشنیده است.
سیر هفتاد و دو ملت کرده ام در طور عشق
کس نمی داند چه خواهد بود انجامم هنوز
هوش مصنوعی: من در راه عشق، تجربیات و سفرهایی به میان هفتاد و دو ملت داشته‌ام، اما هنوز هیچ‌کس نمی‌داند که سرانجام کارم به کجا خواهد رسید.
مکر ابلیس و فریب دانه ام آمد بیاد
بارها گشتم ز قید آزاد و در دامم هنوز
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان در معرض وسوسه‌ها و فریب‌هایی قرار دارد که ممکن است بارها او را به تنگنا بیندازند. با وجود تلاش برای رهایی و آزاد شدن از این دام‌ها، هنوز به آن گرفتار است و از آن خارج نشده.
از درون دوزخ ز بی تابی برون اندازدم
صدره از خامی به آتش رفتم و خامم هنوز
هوش مصنوعی: از درون جهنم، به دلیل بی‌تابی، خود را رهایی بخشیدم و با وجود اینکه به آتش رفتم، هنوز نادان و خام هستم.
گرچه از صحت ز بدمستی برونم کرده اند
جرعه ای از رحم می ریزند در جامم هنوز
هوش مصنوعی: هرچند که به خاطر حال نامناسبم از شراب دور شده‌ام، اما هنوز هم کمی از ماهیّت شیرین آن در لیوانم باقی مانده است.
شکر اگر ردم «نظیری » تلخ بر طبعش نیم
می کند گاهی لبی شیرین به دشنامم هنوز
هوش مصنوعی: اگر شکر را از من بگیرند، تلخی آن را حس نمی‌کنم، زیرا گاهی با زبان شیرین، حتی به دشنام دادن ادامه می‌دهم.