شمارهٔ ۲۹۵
خمش ز لابه که طبعش مشوشست هنوز
شکر بخور مکن شعله سرکشست هنوز
تحملی که مزاجش به اعتدال آید
میان عفو و غضب در کشاکشست هنوز
بر آشنایی طفل من اعتمادی نیست
فرشته خوست ولی آسمان و شست هنوز
شبی به میکده اش برقع از جمال افتاد
قرابه آب فشان جام در غشست هنوز
مگر جراحت حرمان عشق بسیارست
که این شسکته خدنگی ز ترکشست هنوز
به یک دو زخم که خوردی ز حسن امن مباش
که در کمین گه ابرو کمان کشست هنوز
نجات نیست «نظیری » ز دهر بوقلمون
اگرچه ریخت گل، ایوان منقشست هنوز
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خمش ز لابه که طبعش مشوشست هنوز
شکر بخور مکن شعله سرکشست هنوز
هوش مصنوعی: سکوت کن، چون دلش درگیر است و پریشان. هنوز وقت خوشحالی نیست و نباید شکرگزاری کنی، زیرا مشکلات و دردها هنوز سرجایشان هستند.
تحملی که مزاجش به اعتدال آید
میان عفو و غضب در کشاکشست هنوز
هوش مصنوعی: تحمل و صبر به جایی میرسد که انسان در میان بخشش و خشم، در حال نبرد و درگیری مداوم است.
بر آشنایی طفل من اعتمادی نیست
فرشته خوست ولی آسمان و شست هنوز
هوش مصنوعی: به کودک من هیچ اعتمادی ندارم؛ او مثل فرشتههاست، اما هنوز نمیتوان به آسمان و ستارهها تکیه کرد.
شبی به میکده اش برقع از جمال افتاد
قرابه آب فشان جام در غشست هنوز
هوش مصنوعی: یک شب در میخانه، زنی با پوشش زیبا وارد شد و جمال او مانند نور میدرخشید. ظرفی از آب که در دست داشت، به زمین افتاد و هنوز آثار شراب بر روی جام وجود دارد.
مگر جراحت حرمان عشق بسیارست
که این شسکته خدنگی ز ترکشست هنوز
هوش مصنوعی: آیا به راستی زخمهای ناشی از دوری عشق آنقدر زیاد است که این تیر نشسته بر قلبم هنوز از تو به یادگار مانده؟
به یک دو زخم که خوردی ز حسن امن مباش
که در کمین گه ابرو کمان کشست هنوز
هوش مصنوعی: هرگز به خاطر زیبایی و حسن کسی، بیاحتیاط نباش، زیرا هنوز هم ممکن است خطرهایی در کمین باشد.
نجات نیست «نظیری » ز دهر بوقلمون
اگرچه ریخت گل، ایوان منقشست هنوز
هوش مصنوعی: نجات یافتن از مشکلات زمانه برای «نظیری» ممکن نیست، حتی اگر به ظاهر زیباییها در زندگی او وجود داشته باشد و محیطش آراسته و زینت یافته باشد.