گنجور

شمارهٔ ۲۹۳

دل ها همه به بوی گل آویختست باز
عیشی به طرف هر چمن انگیختست باز
شوق شراب و شاهدم افتاده در دماغ
سودا متاع بر سر هم ریختست باز
یادم ز خنده لب معشوق می دهد
گل بر جراحتم نمکی بیختست باز
دریاب کاین عبیر چه خوش بوی کرده اند
در باغ عطرها به هم آمیختست باز
از میکده به گشت چمن آمده نشاط
غم از چمن به مدرسه بگریختست باز
شیخان خرقه پوش خرابند ازین هوا
در دست ابر سبحه بگسیختست باز
دامان کوه گیر «نظیری » که از کمر
فرداست تیغ قهر برآهیختست باز

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ها همه به بوی گل آویختست باز
عیشی به طرف هر چمن انگیختست باز
هوش مصنوعی: دل‌ها همه به عطر گلها مشغول شده‌اند و دوباره شادی در هر باغ و چمنی آغاز شده است.
شوق شراب و شاهدم افتاده در دماغ
سودا متاع بر سر هم ریختست باز
هوش مصنوعی: شوق نوشیدن شراب و یاد معشوق در ذهنم به هم ریخته است و حالتی مختلط از احساسات و افکار را برایم ایجاد کرده است.
یادم ز خنده لب معشوق می دهد
گل بر جراحتم نمکی بیختست باز
هوش مصنوعی: به یاد خنده‌های معشوقم هستم، که مانند گلی بر زخم‌های من می‌ریزد و دوباره بر دردهایم نمک می‌پاشد.
دریاب کاین عبیر چه خوش بوی کرده اند
در باغ عطرها به هم آمیختست باز
هوش مصنوعی: ببین چگونه عطر دلپذیری در باغ عطرها پخش شده و به زیبایی با هم ترکیب شده است.
از میکده به گشت چمن آمده نشاط
غم از چمن به مدرسه بگریختست باز
هوش مصنوعی: از میکده به باغ آمده شادی و سرزندگی، و غم از باغ به مدرسه فرار کرده است.
شیخان خرقه پوش خرابند ازین هوا
در دست ابر سبحه بگسیختست باز
هوش مصنوعی: رهبران مذهبی و زاهدان در این دل‌مشغولی و خستگی دچار مشکل هستند. به نظر می‌رسد که در این وضعیت، جمعیتی از افراد خوب و نیکوکار نیز از وضعت خود نگران هستند و انگار در حال ترک کردن این حال و هوا هستند.
دامان کوه گیر «نظیری » که از کمر
فرداست تیغ قهر برآهیختست باز
هوش مصنوعی: دامن کوه را بگیر، چرا که از کمر کوه، تیغ قهر بلند شده و آماده به حمله است.