شمارهٔ ۲۹۱
غمم به عیش درآمیخت عشق رنگ آمیز
کنون نه هست غمم کند و نی نشاطم تیز
دلم به بام و در یار می رود هر دم
تو ای تن به زمین مانده در دلم آویز
دلم به غمزه جادووشی در افتادست
که با جهانش سر فتنه است و رستاخیز
به ذوق آن که دلش مایل وفا گردد
لبالب است دهانم ز حرف مهرانگیز
عروس، بی نسب آید به حجله داماد
قرار مهر گرانست اگرچه نیست جهیز
نویسم ار به صبا نامه می دود بلقیس
حریف جام جمم از که می کنم پرهیز
اگرچه شحنه ز مریخ تندخوی ترست
به ساز زهره خورد می «نظیری » شب خیز
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غمم به عیش درآمیخت عشق رنگ آمیز
کنون نه هست غمم کند و نی نشاطم تیز
هوش مصنوعی: غم من با شادی ترکیب شده است، عشق حالا رنگ و بویی به زندگیام داده است. دیگر نه غم دارم و نه شوقی به زندگی.
دلم به بام و در یار می رود هر دم
تو ای تن به زمین مانده در دلم آویز
هوش مصنوعی: دل من هر لحظه به یاد یار و منزل او میرود، ای کس که چون جسمی بیتحرک در دل من آویختهای.
دلم به غمزه جادووشی در افتادست
که با جهانش سر فتنه است و رستاخیز
هوش مصنوعی: دل من در چنگال زیباییهای تو گرفتار شده و این جذبهات چنان قوی است که میتواند مقدمهای برای تغییرات بزرگ و تحولات عمیق در زندگیام باشد.
به ذوق آن که دلش مایل وفا گردد
لبالب است دهانم ز حرف مهرانگیز
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه دل کسی به سمت وفاداری تمایل دارد، دهان من پر از صحبتهای دلنشین و محبتآمیز است.
عروس، بی نسب آید به حجله داماد
قرار مهر گرانست اگرچه نیست جهیز
هوش مصنوعی: عروس بدون اینکه از خانواده معتبری باشد به خانه داماد میآید و عاطفه و محبت، ارزش واقعی او را تعیین میکند، حتی اگر مالی نداشته باشد.
نویسم ار به صبا نامه می دود بلقیس
حریف جام جمم از که می کنم پرهیز
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به نسیم پیامی بنویسم، آیا بلقیس به دور از شراب جمشید خواهد بود که من از آن دوری کنم؟
اگرچه شحنه ز مریخ تندخوی ترست
به ساز زهره خورد می «نظیری » شب خیز
هوش مصنوعی: هرچند که نگهبان خشمگینتر از سیاره مریخ است، اما به ساز و آهنگ زهره گوش میدهد و در تاریکی شب جلو میآید.