گنجور

شمارهٔ ۲۸۲

ای صبا از گل عطار نشانی به من آر
وز گلستان نشابور خزانی به من آر
خط ترخانی جاوید به عالم ندهند
بگذر از عالم و منشور امانی به من آر
فرصتم نیست که از سنگ قضا سر خارم
گر امانی نبود تاب و توانی به من آر
تیرباران ستم از پی هم چند رسد؟
ناوکی می‌کشم از سینه کمانی به من آر
هر نشانی که ز سوداش دهی سود دهد
اگر از مایه نماندست زیانی به من آر
کشت زار طربم تشنه آتش شده است
مطرب ابر دم برق زبانی به من آر
چون شرر در دل سنگست ز جانان سخنم
تا برآرم نفسی سوخته، جانی به من آر
ملک گیران سخن سکه به باطل زده‌اند
زین هم سیم دغم نقد روانی به من آر
دلم از صنعت الفاظ «نظیری» بگرفت
از دم پرهنری ساده بیانی به من آر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صبا از گل عطار نشانی به من آر
وز گلستان نشابور خزانی به من آر
هوش مصنوعی: ای نسیم، از عطار نشانی به من بده و بوی گلستان نشابور را به من برسان.
خط ترخانی جاوید به عالم ندهند
بگذر از عالم و منشور امانی به من آر
هوش مصنوعی: خطی که از ترخان جاوید نوشته شده، به دنیا نمی‌دهند؛ پس از دنیا بگذر و منشور امانتی را به من برسان.
فرصتم نیست که از سنگ قضا سر خارم
گر امانی نبود تاب و توانی به من آر
هوش مصنوعی: وقت کمی دارم و نمی‌توانم به دکتری که سرنوشت سختی برایم رقم زده، اعتراض کنم. اگر مهلتی به من بدهی، توان و طاقت بیشتری پیدا می‌کنم.
تیرباران ستم از پی هم چند رسد؟
ناوکی می‌کشم از سینه کمانی به من آر
هوش مصنوعی: چند بار باید از ظلم و ستم رنج ببینم؟ می‌خواهم تیری از دل خویش را به کمان بزنم و آن را به سوی خود بیاورم.
هر نشانی که ز سوداش دهی سود دهد
اگر از مایه نماندست زیانی به من آر
هوش مصنوعی: هر نشانه‌ای که از عشق به من بدهی، اگرچه ممکن است سودمند باشد، اما اگر چیزی از خود نداشته باشی، به من آسیب نرسان.
کشت زار طربم تشنه آتش شده است
مطرب ابر دم برق زبانی به من آر
هوش مصنوعی: نخلی که شادابی دارد و منتظر آتش است، به من بخوان و بگو که چه بگویم تا آسمان، آبی و پر باران شود.
چون شرر در دل سنگست ز جانان سخنم
تا برآرم نفسی سوخته، جانی به من آر
هوش مصنوعی: اگر دل من به هیجان بیفتد و مانند آتش شعله‌ور شود، از محبوبم می‌خواهم که با گفتارم، جان تازه‌ای به من عطا کند تا بتوانم نَفَسی بکشند.
ملک گیران سخن سکه به باطل زده‌اند
زین هم سیم دغم نقد روانی به من آر
هوش مصنوعی: افراد قدرتمند و صاحب قدرت، به حرف‌های بی‌اهمیت و بی‌ارزش اهمیت می‌دهند. من از تو می‌خواهم که به من چیزی واقعی و ارزشمند بدهی، نه به افکار و سخنان بی‌پایه و اساس.
دلم از صنعت الفاظ «نظیری» بگرفت
از دم پرهنری ساده بیانی به من آر
هوش مصنوعی: دل من از هنر و زیبایی کلمات خسته شده است، پس به من کلامی ساده و بی‌آلایش ببخش.