شمارهٔ ۲۶۴
بر خوان ما نمک به ملاحت نشد لذیذ
صدبار تا نسوخت جراحت نشد لذیذ
هرکس به می نداد ردای تکلفی
در کام او شراب اباحت نشد لذیذ
در بحر و بر بجز الم تلخ و شور نیست
جز بر امید سود سیاحت نشد لذیذ
تاجر به عشق خانه به دریا شناور است
محنت جز از تصور راحت نشد لذیذ
رخسار خوب را به وفا قدر و قیمت است
بی میوه بوستان به مساحت نشد لذیذ
تا صبحدم نزد نمکی بر جراحتم
با آن کمال حسن و صباحت نشد لذیذ
لذت ورق ز کلک «نظیری » گرفته است
در نامه ها سخن به فصاحت نشد لذیذ
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر خوان ما نمک به ملاحت نشد لذیذ
صدبار تا نسوخت جراحت نشد لذیذ
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف لذتهایی میپردازد که به دلیل کمبود نمک و چاشنی، فاقد طعم واقعی هستند. او اشاره میکند که اگرچه گاهی درد و رنج وجود دارد، اما تنها پس از تجربه این مشکلات است که لذتهای واقعی و شیرین به دست میآیند. به عبارت دیگر، لذت و خوشی واقعی پس از تحمل سختیها و دشواریها به وجود میآید.
هرکس به می نداد ردای تکلفی
در کام او شراب اباحت نشد لذیذ
هوش مصنوعی: اگر کسی به نوشیدن شراب روی نیاورد، نتوانسته از لذت آن بهرهمند شود و در واقع شرافت و تعهد خود را به خطر انداخته است.
در بحر و بر بجز الم تلخ و شور نیست
جز بر امید سود سیاحت نشد لذیذ
هوش مصنوعی: در دریا و خشکی چیزی جز تلخی و درد نمیبینم، مگر اینکه امید سودی وجود داشته باشد که سفر را خوشایند کند.
تاجر به عشق خانه به دریا شناور است
محنت جز از تصور راحت نشد لذیذ
هوش مصنوعی: تاجر به خاطر عشقش به دریا و داشتن یک خانه در نزدیکی آن، همه چیز را فراموش کرده و شناور در آرامش است. او نمیتواند از درد و رنجی که فقط به خاطر خیال راحتیاش به وجود آمده، خلاص شود.
رخسار خوب را به وفا قدر و قیمت است
بی میوه بوستان به مساحت نشد لذیذ
هوش مصنوعی: صورت زیبا ارزش و قیمتش به وفاداری است، و بدون میوه و گلهای بوستان، لذتبخش نیست.
تا صبحدم نزد نمکی بر جراحتم
با آن کمال حسن و صباحت نشد لذیذ
هوش مصنوعی: تا صبح با وجود نمک و خوشمزگی به جراحت و درد من پرداخته نشد و آن زیبایی و جذابیت به کار نیامد.
لذت ورق ز کلک «نظیری » گرفته است
در نامه ها سخن به فصاحت نشد لذیذ
هوش مصنوعی: لذت ورق از نوشتار «نظیری» بهرهمند شده است، در نامهها گفتن به طرز فصیح و زیبا نتوانسته لذتبخش باشد.

نظیری نیشابوری