گنجور

شمارهٔ ۲۶۳

به صدق هرکه سوی کعبه ناقه راهی کرد
نشانِ پاش به هر گام قبله‌گاهی کرد
کبود روی از آن شد بنفشه در گلشن
که با کلاله جعد تو کج کلاهی کرد
ز چین زلف نسیمی نزد به موج عذار
سفینه مردم چشم مرا تباهی کرد
نشان کوکبم اخترشناس بد می یافت
مشاطه خال تو را کند و پر سیاهی کرد
کسی چو خال ز حسن تو کامیاب نشد
مقیم کنج لبت گشت و پادشاهی کرد
دلم ملاطفه یی از لب تو داشت امید
هزار قاصد موزون به نکته راهی کرد
من از ملامت مردم به عشق آزادم
ز سوی من رخ تو خوب عذرخواهی کرد
سجل به پاکی حسن تو صبح صادق داد
که آفتاب و مهش ثبت بر گواهی کرد
دل از تو آب خورد کاروان مصری را
که عارض و ذقنت یوسفی و چاهی کرد
تبارک الله از آیینه شمایل تو
که در مطالعه صورت الهی کرد
عبادت سحری را مکن «نظیری » کم
که هرچه کرد دعاهای صبحگاهی کرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به صدق هرکه سوی کعبه ناقه راهی کرد
نشانِ پاش به هر گام قبله‌گاهی کرد
هوش مصنوعی: هر کس که با نیت خالص به سوی کعبه می‌رود، به طوری که پاهایش در هر قدم نشان‌دهنده قبله باشد، در واقع نشانه‌ای از صداقت و اخلاص اوست.
کبود روی از آن شد بنفشه در گلشن
که با کلاله جعد تو کج کلاهی کرد
هوش مصنوعی: از آنجا که بنفشه در باغ به خاطر رنگ آبی خود، چهره‌ای کبود به خود گرفته است، این زیبایی به خاطر این است که با شال کج کلاهی تو زیبایی‌اش را بیشتر کرده است.
ز چین زلف نسیمی نزد به موج عذار
سفینه مردم چشم مرا تباهی کرد
هوش مصنوعی: نسیمی از میان چین‌های مو، مانند موجی که بر روی عذار (صورت) می‌وزد، به من رسید و به خاطر زیبایی آن، چشم‌هایم را به حیرت و نابودی کشاند.
نشان کوکبم اخترشناس بد می یافت
مشاطه خال تو را کند و پر سیاهی کرد
هوش مصنوعی: من نشانه‌ای از یک ستاره هستم که ستاره‌شناس بدی به دنبال آن است و در این مسیر، زیبایی و نشانه‌های ظاهری تو را با رنگ سیاه پنهان می‌کند.
کسی چو خال ز حسن تو کامیاب نشد
مقیم کنج لبت گشت و پادشاهی کرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به اندازه‌ی تو که خال زیبایی بر چهره‌ات داری، خوشبخت و موفق نشده است. او که در کناره‌ی لب‌های تو ماندگار شد، به مقام و سلطنت رسید.
دلم ملاطفه یی از لب تو داشت امید
هزار قاصد موزون به نکته راهی کرد
هوش مصنوعی: دل من به لطف و محبت لب تو امیدوار بود، و این امید به من هشدار داد که هزار پیام‌آور هماهنگ در راه است.
من از ملامت مردم به عشق آزادم
ز سوی من رخ تو خوب عذرخواهی کرد
هوش مصنوعی: من از انتقادهای مردم نسبت به عشق و علاقه‌ام آزاد هستم، زیرا زیبایی چهره‌ات به خوبی از من عذرخواهی کرده است.
سجل به پاکی حسن تو صبح صادق داد
که آفتاب و مهش ثبت بر گواهی کرد
هوش مصنوعی: سجله بر پاکی زیبایی تو صبح روشن شهادت داد که خورشید و ماه نیز بر این گواهی تأکید کردند.
دل از تو آب خورد کاروان مصری را
که عارض و ذقنت یوسفی و چاهی کرد
هوش مصنوعی: دل به عشق تو تاب آورد و کاروان مصری را به خاطر زیبایی‌ات از یاد برد. زیبایی تو مانند یوسف است و چهره‌ات همچون چاهی عمیق است که همه را به خود جذب می‌کند.
تبارک الله از آیینه شمایل تو
که در مطالعه صورت الهی کرد
هوش مصنوعی: خدای بزرگ را سپاس که جلوه‌های زیبای تو مانند آینه‌ای از صفات الهی را به تصویر می‌کشد.
عبادت سحری را مکن «نظیری » کم
که هرچه کرد دعاهای صبحگاهی کرد
هوش مصنوعی: در ساعات سحر به عبادت و دعا مشغول نشو، زیرا هر آنچه که در آن زمان انجام شد، دعاهای صبحگاهی به حساب می‌آید.