گنجور

شمارهٔ ۲۶۲

گردش چشم بتان مستی من حالی کرد
دور وارون نتواند قدحم خالی کرد
قبض درکار ندیدم چو شدم مست مدام
حل هر عقده که می کرد به خوشحالی کرد
پای جبریل به کرسی خیالم نرسد
عشق بس پایه معراج مرا عالی کرد
شور این بادیه از بادیه گردیست مدام
رخت مجنون به عدم برد و مرا والی کرد
هرکه بر خوان طمع دست نیازید رسید
مگس آلوده شد از شه گران بالی کرد
عجم در مجلس اصحاب به کارست که جنگ
جای از خسته درونی و حزین نالی کرد
دلم از خنده نوشین حریفان بگرفت
گوشه یی کو که دل از گریه توان خالی کرد
قصه عشق به وصف تو طویل است طویل
درک تفسیر جمالت خرد اجمالی کرد
یوسف از خواری اخوان به کسادی افتاد
که فروشنده به پیش آمد و دلالی کرد
بود نزدیک که کام از لب شیرین گیرد
دست می یافت ظفر بخت بداقبالی کرد
کرد بازیچه معشوق «نظیری » خود را
آن چه خردان نکنند او به کهن سالی کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گردش چشم بتان مستی من حالی کرد
دور وارون نتواند قدحم خالی کرد
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا و جذاب معشوقانم باعث شدند که من حالتی شگفت‌انگیز را تجربه کنم، به گونه‌ای که در تنگنای عشق، از هرگونه تنهایی و بی‌کسی رهایی یافتم.
قبض درکار ندیدم چو شدم مست مدام
حل هر عقده که می کرد به خوشحالی کرد
هوش مصنوعی: وقتی به حالت مستی درآمدم و بی‌خیال شدم، هیچ دغدغه‌ای از مشکل‌های زندگی ندیدم و هر گره‌ای که داشتم، با شادی و خوشحالی باز شد.
پای جبریل به کرسی خیالم نرسد
عشق بس پایه معراج مرا عالی کرد
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که من به اوج و مرتبه‌ای عالی برسم، در حالی که فکر من هرگز نمی‌تواند به مقام و جایگاه جبریل برسد.
شور این بادیه از بادیه گردیست مدام
رخت مجنون به عدم برد و مرا والی کرد
هوش مصنوعی: هرگز این مسیر بی‌پایان از شوق و هیجان خالی نیست؛ در حالی که عشق و جنون مرا به عالم وجود کشانده و به من مقام و شخصیت بخشیده است.
هرکه بر خوان طمع دست نیازید رسید
مگس آلوده شد از شه گران بالی کرد
هوش مصنوعی: هرکس که به امید بهره‌برداری از نعمت‌ها و امکانات به دیگران مراجعه کند، ممکن است دچار مشکلات و آلودگی‌ها نیز شود. به عبارت دیگر، این رفتار ممکن است عواقب نامطلوبی به همراه داشته باشد.
عجم در مجلس اصحاب به کارست که جنگ
جای از خسته درونی و حزین نالی کرد
هوش مصنوعی: در مجلس دوستان، زبان غیرانسانی گویای مشکلات درونی و غم‌های عمیق است که به مانند جنگی دردناک در درون فرد به‌وجود آمده است.
دلم از خنده نوشین حریفان بگرفت
گوشه یی کو که دل از گریه توان خالی کرد
هوش مصنوعی: دل من از خنده دلپذیر دوستان پر درد شده است؛ جایی پیدا کن که بتوانم از گریه و غم خود کمی فاصله بگیرم.
قصه عشق به وصف تو طویل است طویل
درک تفسیر جمالت خرد اجمالی کرد
هوش مصنوعی: داستان عشق به تو بسیار طولانی است و درک زیبایی‌ات به قدری سخت است که عقل تنها به خلاصه‌ای از آن پرداخته.
یوسف از خواری اخوان به کسادی افتاد
که فروشنده به پیش آمد و دلالی کرد
هوش مصنوعی: یوسف از ناراحتی و حسادت برادرانش به گوشه‌ای افتاد و در نتیجه، فروشنده‌ای به کمکش آمد و از او حمایت کرد.
بود نزدیک که کام از لب شیرین گیرد
دست می یافت ظفر بخت بداقبالی کرد
هوش مصنوعی: نزدیک بود که با لذت از لبان شیرین بهره‌برداری کند، اما بخت بد به او اجازه نداد که به پیروزی برسد.
کرد بازیچه معشوق «نظیری » خود را
آن چه خردان نکنند او به کهن سالی کرد
هوش مصنوعی: عشق و محبت باعث شده است که معشوق «نظیری» به چیزی انجام دهد که عقلای قوم هرگز نمی‌کنند و او در سنین بالا این کار را انجام داده است.