شمارهٔ ۳۵ - مطلع دوم در صفت بهار
برزده فصل بهار سر ز گریبان او
سنبل تر ریخته طره به دامان او
سرو و گلش اینقدر پار خرابی نکرد
حسن به شور آمده خواسته طوفان او
بسترش از سنبلش می کند آشفتگی
عربده دارد به خواب نرگس فتان او
حسن تماشا طلب کرده تقاضاگری
پرده به خود می درد شرم نگهبان او
نیک که بر میل دوست جذبه ما غالبست
ورنه نگشتی عیان خواهش پنهان او
خنده شیرین دگر تلخ شود بر لبت
گر شنوی نغمه مرغ گلستان او
رابطه دوستی در گل ما ریشه داشت
پیش که باریده بود بر همه باران او
جز خطر دشمنی بار نمی آورد
حال که گل کرده است خوشه بستان او
آه که مرغ دلم دانه صبری نیافت
چند گر آب و گلم گشت پریشان او
صوت نوا دیگرست شور «نظیری » دگر
بوی کباب جگر می دهد افغان او
شسته بشیر و شکر کام و لبم را سخن
دست طلب کی کشم از سر پستان او
عید تو پرشور و شوق ما همه قربان او
کعبه تو پر صنم ما سگ دربان او!
بر شجر خاطرم روح قدس بلبلی است
باغ خلیلست دل یاد تو دهقان او
عرض سخن می کنم پیش سپهدار عصر
نغمه داود چیست؟ کیست سلیمان او؟
اوست که مهمان اوست شاه به خوان ظفر
جمله سلاطن ملک زله خور خوان او
شمارهٔ ۳۴ - ایضا این قصیده بعد از مراجعت مکه معظمه به هندوستان در نعت سیدالمرسلین مذیل به مدح ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان بن بیرام خان فایض گردیده مطلع اول در تعریف بهار: او بخرامش چو سیل ما همه ویران اوشمارهٔ ۳۶ - مطلع سیوم در صفت شعر: شعر مسیح دلست معنی او جان او
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برزده فصل بهار سر ز گریبان او
سنبل تر ریخته طره به دامان او
هوش مصنوعی: در فصل بهار، سنبلها (گلهای خوشبو) از گیسوان او روییده و به دامانش افتادهاند.
سرو و گلش اینقدر پار خرابی نکرد
حسن به شور آمده خواسته طوفان او
هوش مصنوعی: حسن آنقدر زیبایی و ناز را در هم شکسته که سرو و گل نیز از زیبایی او سرخورده و پریشان شدهاند، گویی طوفانی در دل او زبانه میکشد.
بسترش از سنبلش می کند آشفتگی
عربده دارد به خواب نرگس فتان او
هوش مصنوعی: بستر او از زیباییاش درهم ریخته و خواب نرگس فریبندهاش سرشار از شور و هیجان است.
حسن تماشا طلب کرده تقاضاگری
پرده به خود می درد شرم نگهبان او
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی خود را به نمایش گذاشته، اما نگهبانش از این جلوهگری احساس شرم و حیا میکند.
نیک که بر میل دوست جذبه ما غالبست
ورنه نگشتی عیان خواهش پنهان او
هوش مصنوعی: اگر عشق و محبت ما بر خواستههای دل دوست فائق باشد، او هیچگاه نمیتوانست آرزوی پنهان خود را به روشنی بیان کند.
خنده شیرین دگر تلخ شود بر لبت
گر شنوی نغمه مرغ گلستان او
هوش مصنوعی: اگر صدای خوش و شیرین پرندهای را در باغ بشنوی، ممکن است لبخند تو که در ابتدا شیرین بود، به تلخی تبدیل شود.
رابطه دوستی در گل ما ریشه داشت
پیش که باریده بود بر همه باران او
هوش مصنوعی: دوستی ما از زمانی شروع شد که در گل و گیاه ریشه داشت، پیش از آنکه باران بر همه چیز بریزد.
جز خطر دشمنی بار نمی آورد
حال که گل کرده است خوشه بستان او
هوش مصنوعی: غیر از تهدیدات دشمن، چیز دیگری برای ما به ارمغان نمیآورد در حالی که گلهای باغ او شکوفا شده است.
آه که مرغ دلم دانه صبری نیافت
چند گر آب و گلم گشت پریشان او
هوش مصنوعی: او ای کاش که حال دل من را درک میکرد، چرا که به خاطر نداشتن آرامش کافی، حال و روزم به هم ریخته شده است.
صوت نوا دیگرست شور «نظیری » دگر
بوی کباب جگر می دهد افغان او
هوش مصنوعی: صدا و نوا نَفَس دیگری دارد و شور و حال خاصی به خود گرفته است، بوی کباب جگر را پخش میکند و بانگ او همانند فریادی است که به دل مینشیند.
شسته بشیر و شکر کام و لبم را سخن
دست طلب کی کشم از سر پستان او
هوش مصنوعی: من شکر و طعم شیرین را از لب و دهان بشیر میچشم و میخواهم که چگونه میتوانم از سرچشمهی حیات او طلب کنم.
عید تو پرشور و شوق ما همه قربان او
کعبه تو پر صنم ما سگ دربان او!
هوش مصنوعی: عید تو سرشار از شادی و هیجان است و ما برای او فدای تو هستیم. کعبهات پر از مجسمه است و (به نوعی) ما به او که نگهبان در این کعبه است، وابستهایم.
بر شجر خاطرم روح قدس بلبلی است
باغ خلیلست دل یاد تو دهقان او
هوش مصنوعی: در درخت یادهایم، روحی همچون یک بلبل آواز میخواند و دل من با یاد تو همچون باغی زیباست که کشاورزی آن را مراقبت میکند.
عرض سخن می کنم پیش سپهدار عصر
نغمه داود چیست؟ کیست سلیمان او؟
هوش مصنوعی: میخواهم صحبت کنم و بگویم که در این زمان، آواز داود چه شکلی دارد و سلیمان این دوران چه کسی است؟
اوست که مهمان اوست شاه به خوان ظفر
جمله سلاطن ملک زله خور خوان او
هوش مصنوعی: او کسی است که پذیرای مهمانان است؛ شاه در سفره پیروزی، همه سلاطین از نعمت سفرهاش بهرهمند میشوند.