گنجور

شمارهٔ ۲۶ - یک قصیده

نعت محمدی علم مغفرت کنم
شمعی به گور از پس مردن درآورم
از حب هشت و چار منور کنم لحد
با چار جو بهشت مثمن درآورم
نار شجر ز انی اناالله زبان گزد
ایمانش ار به وادی ایمن درآورم
بینا به پنج اختر آل عبا شدم
کی سر به پنج حس فروتن درآورم؟
آورده ام ز طوف حرم توبه، همتی
کاین ارمغان به مولد و مدفن درآورم
گجرات را به عزم خراسان کنم وداع
بت چهرگان هند بهرمن درآورم
سوی عراق و فارس ز آثار طبع خویش
خلدی ز نظم و نثر مزین درآورم
چندی به هم نبردی خاقانی و مجیر
غوغا به شیروان و بارمن درآورم
ابدال وش «نظیری » اعجاز شیوه ام
بهمن به ثور و ثور به بهمن درآورم
دل تشنه است کان نشابور می روم
تا آب و رنگ رفته به معدن درآورم
گیرم سرای مادر و قبر پدر مقام
آرامشان به مأمن و مسکن درآورم
خوشدل کنم به هدیه و نعمت منیژه را
در چاه خنده بر لب بیژن درآورم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نعت محمدی علم مغفرت کنم
شمعی به گور از پس مردن درآورم
هوش مصنوعی: من با بیان فضایل و صفات پیامبر محمد (ص)، به نوعی علم آمرزش و بخشش را روشن می‌کنم، و حتی بعد از مرگ نیز می‌توانم با این نور، یاد و خاطره او را زنده نگه دارم.
از حب هشت و چار منور کنم لحد
با چار جو بهشت مثمن درآورم
هوش مصنوعی: از محبت و علاقه‌ی خود، قبرم را با چهار جو از بهشت روشن می‌کنم و از آن، زیبایی و نعمت بهتری به دست می‌آورم.
نار شجر ز انی اناالله زبان گزد
ایمانش ار به وادی ایمن درآورم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که درختی که به آتش افتاده، با عطش و سوزش وجودش، زبان به سخن می‌گشاید و می‌گوید که اگر ایمانش را به وادی ایمن و آرامی ببرم، به سرمنزل آرامش خواهد رسید.
بینا به پنج اختر آل عبا شدم
کی سر به پنج حس فروتن درآورم؟
هوش مصنوعی: من با دیدن پنج ستاره که به اهل کساء (اهل بیت) تعلق دارند، به مقام نوری و دانایی دست یافتم. چگونه می‌توانم از این آگاهی به‌سادگی به حواسم که محدود به تجربیات دنیوی است، تنزل پیدا کنم؟
آورده ام ز طوف حرم توبه، همتی
کاین ارمغان به مولد و مدفن درآورم
هوش مصنوعی: من توبه‌ای از کعبه و حرمت آن به ارمغان آورده‌ام، تا با این اراده و تلاش، آن را به محل تولد و آرامگاه خود برسانم.
گجرات را به عزم خراسان کنم وداع
بت چهرگان هند بهرمن درآورم
هوش مصنوعی: من گجرات را با اراده‌ای قوی ترک می‌کنم و به سمت خراسان می‌روم، تا از بت‌های زیبای هندوستان برای خودم بهره‌مند شوم.
سوی عراق و فارس ز آثار طبع خویش
خلدی ز نظم و نثر مزین درآورم
هوش مصنوعی: می‌خواهم از نسل و خلاقیت خود، اثراتی زیبا و دل‌نشین را از شعر و نثر به عراق و فارس هدیه کنم.
چندی به هم نبردی خاقانی و مجیر
غوغا به شیروان و بارمن درآورم
هوش مصنوعی: مدتی است که خاقانی و مجیر به هم برخورد نکرده‌اند و من در تلاش هستم که شور و هیجان را در شیروان و بارمن به وجود آورم.
ابدال وش «نظیری » اعجاز شیوه ام
بهمن به ثور و ثور به بهمن درآورم
هوش مصنوعی: من با شگفتی و مهارت خاصی، ویژگی‌های هر دو فصل بهمن و ثور را به هم پیوند می‌زنم و از آنها ترکیبی زیبا و خارق‌العاده می‌سازم.
دل تشنه است کان نشابور می روم
تا آب و رنگ رفته به معدن درآورم
هوش مصنوعی: دل من پر از اشتیاق است و قصد دارم به نشابور بروم تا از آنجا زیبایی و طراوتی که در زندگی‌ام کم شده، دوباره به دست بیاورم.
گیرم سرای مادر و قبر پدر مقام
آرامشان به مأمن و مسکن درآورم
هوش مصنوعی: اگر من بتوانم خانه مادرم و قبر پدرم را به جایی امن و آرام برایشان تبدیل کنم.
خوشدل کنم به هدیه و نعمت منیژه را
در چاه خنده بر لب بیژن درآورم
هوش مصنوعی: من با هدیه و نعمت، دل منیژه را شاد می‌کنم و باعث می‌شوم که بیژن در چاه، لبخند بر لب داشته باشد.