شمارهٔ ۲۶ - یک قصیده
نعت محمدی علم مغفرت کنم
شمعی به گور از پس مردن درآورم
از حب هشت و چار منور کنم لحد
با چار جو بهشت مثمن درآورم
نار شجر ز انی اناالله زبان گزد
ایمانش ار به وادی ایمن درآورم
بینا به پنج اختر آل عبا شدم
کی سر به پنج حس فروتن درآورم؟
آورده ام ز طوف حرم توبه، همتی
کاین ارمغان به مولد و مدفن درآورم
گجرات را به عزم خراسان کنم وداع
بت چهرگان هند بهرمن درآورم
سوی عراق و فارس ز آثار طبع خویش
خلدی ز نظم و نثر مزین درآورم
چندی به هم نبردی خاقانی و مجیر
غوغا به شیروان و بارمن درآورم
ابدال وش «نظیری » اعجاز شیوه ام
بهمن به ثور و ثور به بهمن درآورم
دل تشنه است کان نشابور می روم
تا آب و رنگ رفته به معدن درآورم
گیرم سرای مادر و قبر پدر مقام
آرامشان به مأمن و مسکن درآورم
خوشدل کنم به هدیه و نعمت منیژه را
در چاه خنده بر لب بیژن درآورم
شمارهٔ ۲۵ - و له ایضا نعت رسول اکرم (ص) و قصد ترک گجرات: هر شب بذیل صحبت جانان تن آورمشمارهٔ ۲۷ - یک قصیده: بحر پر لؤلؤ معانی را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.