گنجور

شمارهٔ ۴۰

هر شب از یاد خطت از جگر سوختگان
دود آه است که بر دور قمر می‌گذرد
چشم خونبارهٔ ما آینهٔ طلعت تست
تا بدانی که چه بر اهل نظر می‌گذرد
من همان روز که رفتار تو دیدم گفتم
کآخر این سیل خطرناک ز سر می‌گذرد
چه بلایی است در این کوی که با یک نگهی
جوی خونست که از دیده به بر می‌گذرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شب از یاد خطت از جگر سوختگان
دود آه است که بر دور قمر می‌گذرد
هوش مصنوعی: هر شب وقتی به یاد زیبایی خط تو می‌افتم، دل سوختگان حسرت از غم جانکاه می‌گدازد و این درد به گونه‌ای است که همانند دودی از آتش بر دور ماه می‌چرخد.
چشم خونبارهٔ ما آینهٔ طلعت تست
تا بدانی که چه بر اهل نظر می‌گذرد
هوش مصنوعی: چشم‌های گریان ما، نمایان‌گر زیبایی تو هستند، تا متوجه شوی که بر دل دانشمندان و اهل بصیرت چه می‌گذرد.
من همان روز که رفتار تو دیدم گفتم
کآخر این سیل خطرناک ز سر می‌گذرد
هوش مصنوعی: من از همان روزی که رفتار تو را مشاهده کردم، به خودم گفتم که بالاخره این طوفان خطرناک از سر می‌گذرد.
چه بلایی است در این کوی که با یک نگهی
جوی خونست که از دیده به بر می‌گذرد
هوش مصنوعی: در این مکان چه مصیبتی وجود دارد که فقط با یک نگاه، چشمی پر از اشک و خون می‌شود و این اشک‌ها از چشمان فرد سرازیر می‌گردد.