گنجور

بخش ۵۶ - ایضا

زخاک اگر همه بعد از تو حور عین خیزد
سلاله چو تو مشکل زماء وطین خیزد
مه ار زچرخ بیارد بصد قران بالله
گر از زمین چو توئی ماه بیقرین خیزد
بر آن فرشته جان آفرین که نقش توبست
سزد که آب و گل و آدم آفرین خیزد
تبارک الله از آن جنبش و کرشمه ناز
کسی ندید که سروی بپا چنین خیزد
شود که تحفه برندش ببوستان بهشت
شمامه که از این جعد عنبرین خیزد
یقین نبود مرا تا نه کاکل تو شکست
که هرچه مشک بعالم همه زچین خیزد
زمن سپرس که بر جان لاغرت چه گذشت
زتیر پرس کزان بازوی سمین خیزد
مکش بروی خود آنطره چلیپائی
کزین معامله غوغای کفر و دین خیزد
برآفتاب جبینت توان قسم خوردن
که ماه یک شبه از جیب این جبین خیزد
زسبزه خیزد اگر انگبین عجب نبود
عجب زسبزه خطی کز انگبین خیزد
فکند جنبش مویش مرا بدریائی
که تا نگاه کند دیده موج چین خیزد
ستیزه جو که به تریاق زهرکس ماند
جواب تلخ کزان لعل شکرین خیزد
چو سنگ میزنی ای ترک سنگدل باری
چنان بزن که تواند کس از زمین خیزد
زکاوش تو مرا حرزجان غبار دریست
کز آستانه سلطان هشتمین خیزد
شهنشهی که بموی گر التفات کند
هزار ملک سلیمان اش از نگین خیزد
بقطره زیمنش اگر یسار دهد
هزار بحر گهر زایش از یمین خیزد
نه او خدا نه خدا و ولی خدا لقب است
هزار نکته دلش خود از همین خیزد
نه اسم او نه مسمی دوبین که شرک آرد
نه اسم عین مسمی که کفر و کین خیزد
علیست اسم وی او اسم کردگار ودود
ولیک اسم دوم نیز از اولین خیزد
پس ایندو اسم مرتب بوضع هر دو ازوست
تغایر از حول دیده دوبین خیزد
ولی در آیینه اسم جز مسمی نیست
چو او بجلوه درآید نمود ازین خیزد
پس او علی و علی او و هیچ نیست جز او
به بین در آیینه کز وی ترا یقین خیزد
فقیه شهر شکر غاید اندرین دعوی
عصا کشیده بتکفیرم از کمین خیزد
مار میت صریح کلام لم یزلیست
کدام کفر از این آیه مبین خیزد
لذا مع الله بیخود نگفت امام مبین
زجمع و فرق بهم فرق کفر و دین خیزد
زصحبت شه عشق است نیرا که مرا
زبحر طبع چنین گوهر ثمین خیزد
زنظم دلکش آنقهرمان ملک سخن
بر ایندو بیت گواهم کز آستین خیزد
بغیر حظ که از آن لعل شکرین خیزد
کجا شنیده کسی خار از انگبین خیزد
همیشه مشک زچین خیزد ایعجب زلفت
چگونه مشک از او صد هزار چین خیزد
هزار نکته دلکش بنظم رفت هنوز
از این دو بیت دلا طبع شرمگین خیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زخاک اگر همه بعد از تو حور عین خیزد
سلاله چو تو مشکل زماء وطین خیزد
هوش مصنوعی: اگر از خاک، زیبایانی مانند تو برخیزند، نسل بعد از تو نیز نمی‌تواند به راحتی به زمین آمده و ظهور کند.
مه ار زچرخ بیارد بصد قران بالله
گر از زمین چو توئی ماه بیقرین خیزد
هوش مصنوعی: اگر ماه از آسمان به زمین بیفتد و با صد قران هم جبرانی برای آن وجود نداشته باشد، همچنان چه از زمین تو باشی و بی‌نظیر باشی، هیچ کس نمی‌تواند همچون تو را پیدا کند.
بر آن فرشته جان آفرین که نقش توبست
سزد که آب و گل و آدم آفرین خیزد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و اهمیت نقش یک فرشته اشاره دارد که به خاطر وجود تو، شایسته است که آب و گل و انسان بوجود آیند. به نوعی، این جمله نشان‌دهنده‌ی ارزش و تأثیرگذاری فرد بر آفرینش و هستی است.
تبارک الله از آن جنبش و کرشمه ناز
کسی ندید که سروی بپا چنین خیزد
هوش مصنوعی: خداوند را سپاس که هیچ‌کس جز این شخص حرکتی و ناز و عشوه‌ای شبیه او را ندیده است. او مانند درخت سروی است که به این زیبایی و لطافت می‌رقصد.
شود که تحفه برندش ببوستان بهشت
شمامه که از این جعد عنبرین خیزد
هوش مصنوعی: شاید هدیه‌ای از بوستان بهشت به او هدیه دهند، عطر خوشی که از این موهای زیبا و معطرش برمی‌خیزد.
یقین نبود مرا تا نه کاکل تو شکست
که هرچه مشک بعالم همه زچین خیزد
هوش مصنوعی: زمانی که موهای تو را دیدم، به یقین رسیدم که هر آنچه بوی خوش در دنیا وجود دارد، از رایحه‌ای که از چهره‌ات برمی‌خیزد، کم‌اهمیت است.
زمن سپرس که بر جان لاغرت چه گذشت
زتیر پرس کزان بازوی سمین خیزد
هوش مصنوعی: از من بپرس که بر جان لاغرت چه آمده است، و از تیر بپرس که از بازوی قوی‌ام چگونه بلند می‌شود.
مکش بروی خود آنطره چلیپائی
کزین معامله غوغای کفر و دین خیزد
هوش مصنوعی: هرگز به خودت نناز، زیرا از این کار تنها عواقب بدی چون ایجاد جنجال و مشکلات میان ایمان و کفر به وجود می‌آید.
برآفتاب جبینت توان قسم خوردن
که ماه یک شبه از جیب این جبین خیزد
هوش مصنوعی: من می‌توانم به زیبایی و درخشندگی پیشانی تو قسم بخورم که ماه به یکباره از دل این پیشانی بیرون می‌آید.
زسبزه خیزد اگر انگبین عجب نبود
عجب زسبزه خطی کز انگبین خیزد
هوش مصنوعی: اگر عسل از گیاهان و گل‌ها نمی‌ریخت، تعجبی نداشت. اما تعجب در این است که خطی که از گل و گیاه می‌آید، چگونه به عسل تبدیل می‌شود.
فکند جنبش مویش مرا بدریائی
که تا نگاه کند دیده موج چین خیزد
هوش مصنوعی: حرکت موهای او مانند دریایی طغیانی، مرا تحت تأثیر قرار می‌دهد به‌طوری که هر زمانی که به او نگاه می‌کنم، چشمانم موج می‌زنند و به تلاطم می‌آیند.
ستیزه جو که به تریاق زهرکس ماند
جواب تلخ کزان لعل شکرین خیزد
هوش مصنوعی: کسی که به زهر دیگران پاسخ می‌دهد، همچون تریا‌ق برای زهر عمل می‌کند، و از تلخی آن جواب، لعل شیرین و خوش‌طعمی به وجود می‌آید.
چو سنگ میزنی ای ترک سنگدل باری
چنان بزن که تواند کس از زمین خیزد
هوش مصنوعی: ای ترک سنگدل، زمانی که به سنگ می‌زنی، به گونه‌ای بزن که هیچ کس نتواند از زمین بر خیزد.
زکاوش تو مرا حرزجان غبار دریست
کز آستانه سلطان هشتمین خیزد
هوش مصنوعی: از جستجوی تو، جانم به خاطر غباری است که از درگاه سلطان هشتم به وجود می‌آید.
شهنشهی که بموی گر التفات کند
هزار ملک سلیمان اش از نگین خیزد
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی با یک نگاه به زیبایی های خود توجه کند، هزار ملک سلیمان به خاطر او از جواهرات و نعمت هایش می‌درخشد.
بقطره زیمنش اگر یسار دهد
هزار بحر گهر زایش از یمین خیزد
هوش مصنوعی: اگر یک قطره از زمین بفشارد، هزاران دریا از جواهرات از سمت راست برمی‌خیزد.
نه او خدا نه خدا و ولی خدا لقب است
هزار نکته دلش خود از همین خیزد
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که هیچ فردی نمی‌تواند خود را در مقام خدا یا ولی خدا قرار دهد، زیرا واقعیات و ویژگی‌های الهی فراتر از هر لقب و عنوانی هستند. در واقع، عمق حقیقت و معنای واقعی از دل خود فرد سرچشمه می‌گیرد و نمی‌توان آن را تنها با عناوین توصیف کرد.
نه اسم او نه مسمی دوبین که شرک آرد
نه اسم عین مسمی که کفر و کین خیزد
هوش مصنوعی: نه نام او و نه خود او، کسانی که دو گونه می‌نگرند، موجب شرک می‌شوند. نه نام عینی او و نه خود او که باعث کفر و دشمنی برمی‌خیزد.
علیست اسم وی او اسم کردگار ودود
ولیک اسم دوم نیز از اولین خیزد
هوش مصنوعی: علی نام اوست که به معنای بلندمرتبه است و همچنین به عنوان نام خداوند مهربان شناخته می‌شود. اما نام دیگری نیز دارد که از نام اولش ناشی می‌شود.
پس ایندو اسم مرتب بوضع هر دو ازوست
تغایر از حول دیده دوبین خیزد
هوش مصنوعی: این دو نام به ترتیب و به شکل خاصی به او مربوط می‌شوند و تفاوت آن‌ها از منظر دیدگاه‌های مختلف به خوبی مشخص می‌شود.
ولی در آیینه اسم جز مسمی نیست
چو او بجلوه درآید نمود ازین خیزد
هوش مصنوعی: در آیینه تنها اسم چیزی که وجود واقعی آن را نشان نمی‌دهد، تصویر می‌شود. وقتی او به ظهور می‌آید، این تصویر به وجود می‌آید.
پس او علی و علی او و هیچ نیست جز او
به بین در آیینه کز وی ترا یقین خیزد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که علی، یکی از شخصیت‌های مهم و بزرگ، همان است که حقیقت وجود را نمایان می‌سازد و انسان باید در خود نگریسته و آن را به خوبی درک کند. در واقع، این نگاه به آینه‌ مانند است که حقیقت وجود را به نمایش می‌گذارد و انسان را به یقین و شناخت واقعی می‌رساند.
فقیه شهر شکر غاید اندرین دعوی
عصا کشیده بتکفیرم از کمین خیزد
هوش مصنوعی: فقیه شهر در این دعوا به شیوه‌ای تهمت می‌زند و با عصایش به سوی من می‌آید در حالی که از کمین بیرون آمده است.
مار میت صریح کلام لم یزلیست
کدام کفر از این آیه مبین خیزد
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این نکته می‌پردازد که سخن و کلام خداوند همیشه واضح و آشکار است. در اینجا، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که بینش‌های غلط و کفرآمیز نمی‌توانند از آیات شفاف و روشنگر الهی استخراج شوند. به عبارت دیگر، هرگونه سوءاستفاده از آیات و کلام خداوند نمی‌تواند درست باشد، زیرا خداوند خود به وضوح و روشنی سخن می‌گوید و این واضح بودن نمی‌تواند به اشتباه تفسیر شود.
لذا مع الله بیخود نگفت امام مبین
زجمع و فرق بهم فرق کفر و دین خیزد
هوش مصنوعی: امام مبین به سادگی بیان نکرده است که خداوند با ماست؛ چرا که تفاوت‌های کفر و دین از جمع و تفرقه‌ای که میان مردم وجود دارد به وجود می‌آید.
زصحبت شه عشق است نیرا که مرا
زبحر طبع چنین گوهر ثمین خیزد
هوش مصنوعی: از گفت‌وگو با شاه عشق، چنین درک و احساس زیبایی در من پدید آمده که به خاطر طبع ویژه‌ام، این گوهر گرانبها به وجود آمده است.
زنظم دلکش آنقهرمان ملک سخن
بر ایندو بیت گواهم کز آستین خیزد
هوش مصنوعی: این شاعر به زیبایی و دلکش بودن زبان و گفتار خود اشاره دارد و از قدرت خاصی در بیان احساسات و افکارش سخن می‌گوید. او با اطمینان می‌گوید که از دل و وجودش سخنانش زاده می‌شود و نشان‌دهنده‌ی هنر و خلاقیت اوست.
بغیر حظ که از آن لعل شکرین خیزد
کجا شنیده کسی خار از انگبین خیزد
هوش مصنوعی: بدون داشتن بهره‌ای از آن دانه‌های خوشمزه، از کجا ممکن است کسی ببیند که آزار از عسل برمی‌خیزد؟
همیشه مشک زچین خیزد ایعجب زلفت
چگونه مشک از او صد هزار چین خیزد
هوش مصنوعی: همواره از مشک عطر و بوی خوش به مشام می‌رسد، حیرت‌انگیز است که زلف تو چگونه این‌قدر از آن عطر و احساس زیبا برخاسته است.
هزار نکته دلکش بنظم رفت هنوز
از این دو بیت دلا طبع شرمگین خیزد
هوش مصنوعی: هزار نکته زیبا در نظم وجود دارد، اما هنوز هم از این دو بیت، روحی لطیف و شرمنده به وجود می‌آید.