گنجور

بخش ۲۳ - قصیده العربیه وله

ابت المنیته ان تطیش سهامها
قف فی الدیار و ناد این کرامها
ما للبلاقع من لوی باللوی
قد انکرت اکنانها آرامها
و رسوم ابیات بها لکنا نته
لا تستجیب منادیاً اعلامها
خلت الحاجرُ من اکارم هاشم
فعلت متون الشامخات لئامها
و قفا حماه الصید فی غاب الثری
و طوارق الذئبان هب نیامها
فمن المعزی هاشماً فی اصره
شطت معاینها و ضیم ذمامها
ثعب الغراب بهم فشتت شملهم
کقلائد المرجان سل نظامها
منهم سلیب ضیعه بهالق
منهم خلیع اخفرته فدامها
منهم صریع بالطفوف مجدل
منهم اسیر کبلّته شئامها
تهمی لذکریهم محاجر زمزم
عبراً ابت ان ینقضی تسجامها
و نحن مثل الیعملات لفقدرهم
اعلام مکته حلّها و حرامها
ثکلت بهم ام الخطوب فاصبحت
تبکی مدی الدّنیا لهم ایتامها
ان انس لا انسی مصارع نینوی
اذحل فبها بالغداه همامها
فجرت الیه من الطفاه کتائب
ضاقت بهم سهب الفلاد اکامها
تبغی الباز و ما سمعنا قبل ذا
تدعو الصراغم للکفاح بهامها
اوسیل هیجاً لا تقوم له الزنا
امسی یسدله السبیل هبامها
ففدته عنهم فتیه مضربه
عمرویته علویته اقدامها
و کماه ابطال سراه سبق
لا تنشتی یوم اللقا اقدامها
یفرون اشلاه بسمر عواسل
لبریقها الارواح تخضع هامها
فکاهم کتاب آجال العدی
تجری لمحو حتومها اقلامها
فیجاب من کراتهم بهم الوغی
کاانهم شرد امیط حطامها
او انهم قزع الخریف قد انجلی
من زعزع الریح العقیم رکامها
یسقونهم برد العلاقم بعد ما
قد طول من جر الوطیس ادامها
حتی حدی حادی اللقا موذباً
بفراق افسهم و ذاک مرامها
فتبرمو الحیا و لو لا انه
لنبت با ساد العرین اجامها
فطابهم ذؤبان رعیان الفلاء
فغذا اکیل ثعالها ضرغامها
ترکت علی حرّ الهواجر بالعرا
حبثت یعز علی الرسول مقامها
و علت متون القضبیته ارؤس
تبکی دماً لفراقها اجسامها
مهلاً بنی الامجاد ان نقص العدی
منکم خظوظاً لا یطول مقامها
ان البدر اذا اصاب تمامها
نقص سیتلو نقصهن تمامها
فسطا علیهم و السیوف سلیله
والسمهریه شرع اعلامها
و العادیات اثرن نقعاً فی السماء
قد جن عین الشمس منه ظلامها
ذو عزته اما احس بباسه
سبق الفضاء الی النفوس حمامها
یجلو الصفوف من الالوف کامه
رعد تشقق من صداه غمسامها
یتلوه شهب من صواعق عضبه
حیث الدّماء تواتر استجامها
یلقی القیاد الیه صعب رقابهم
کاالعیراذ یسطوبه همهامها
فکان بارق سیفه ماء طمی
تعدوا الیه شرعاً اغنامها
کم ذی ذوائب من رؤس امیته
رکزت علی صدر القنا اجرامها
وهیا کل من آل صخر کسرت
من صوله علویه اصنامها
بهتر من حملاته عرش الوغا
و یموج من صمصامه قمقامها
فسکانها قبع السراب تمور من
اشراقها راد لضحی اهضامها
عی المذاهب للکماه کانما
قد طاش من زعراعها احلامها
و فرائض الاملاک ترعد خیفته
و الارض ترجف ان بمیدستامها
و اذا بدوحات الوشیخ تحن فی
افنانها الغض اللّدان حمامها
فاجدّه ذکری عهود با الحمی
و الرقمتین تطاولت ایامها
فاجابها بلسان حال صادق
حیث تحیتها و حی سلامها
فاتاه سهم لا صقی صوب الحیا
مادت له الدّنیا فخر قوامها
ضجت ملائکه السماء و حولقت
لما توسد بالتراب عصامها
و تکوّرث شمس النهار و غوّرت
لجج الجار و نکست اعلامها
و تزلزلت عمد المهاد و مارت
السبع الشداد و کدّرت انجامها
و تصایحت طیر الملا و تصارخت
وحش الفلاء و علا السماء بغامها
و امتز عرش الله جل جلاله
و قیمه الاسلام ان قیامها
و تقطعت نوط الاشاوس خفیه
و الصافناات تزعزعت ازلامها
و بکت علیه مهابط الروح الامین
و ناحۀ نوح الصدی الهامها
وار تج اشلاء لخیر اصابه
قطعت کریمتها و رض عظامها
و برزن من بین الخدود حرائر
قد شب من نار الحریق خیامها
و نهب العذی منها الخمار و جررت
منها السوار و قطعت اعصامها
حسری صوارخ ناشرات ذهل
یبکی ملائکه السماء لطامها
تدعوه من بین الثوا کل اخته
و تنوحه نوح الهدیل حمامها
اُ اخی یا حامی الذمار ترکتنی
رهن المهامه حین جن ظلامها
حیراء ترصدنی سباعُ سغبُ
رصد الخذول اضاعها قوّامها
بابی فتیل بالعراء مجدّل
فرداً و قد حامت علیه لهامها
قتلته قوم مسلمون و کبروا
الله اکبر هل بقی اسلامها
و المرسلات من السهام تظله
بصحائف للموت فض ختامه
بابی جریح لا یداوی جرحه
و هو المداوی من مذاه و عقامها
و سجیح صدر داسه شر الوری
و یری و یسمع ما جری علامها
و قتیل صبر لا یجاب ندائه
یفری مجاری نهره غنامها
تبکیه عین المکرمات بکاء یعقوب
لیوسف لا یغبض مدامها
و تانه ان الئکول لزرها
سمر الکفاح و سهمها و حسامها
و تحن مکنه و الحطیم و زمزم
و المشعران و رکنها و مقامها
عجباً لحلمک کیف اثخنک العدی
و رحی المنایا فی یدیک زمامها
و قتلت عطشاناً و امواه الثری
من اصبعیک رضاعها و فطامها
او تصرم الاوصال منک و انت هو
وصال اوتار القضاء صرامها
فیاض ارواح مصوّر جسمها
قد ار آجال الوری قسامها
حاشاک من عی و لکن ربما
یسام من شراب الدّمآء خشامها
ان و طئنک خیولهم فلربما
ان الخطوب جذیلها مقدامها
لاذل ان تصبوا کریمک بالقنا
ان المجهز فی الحروب همامها
ان هان قتلک للطغاه فجر ما
قتل الصراغم خیفه محجامها
من یبلغن محمداً عن قومه
ان الموده قطعت ارحامها
هتکت طعام امیته و عتاتها
منها حرائم لا یحل حرامها
ورمت بینها من قسی هناتها
بسهام غی لا یفیق غرامها
واستو قدت ناراً بها هیهات ان
یخبو الی یوم القیام ضرامها
و قضت من الاسلام ثار جدودها
و به استقام لضجرها صمصامها
لاحی کوفه ما عدا مما بداً
لما استجاب لمن دعاه امامها
عرفته اذ هو فی الحجاز و انکرته
حین عرس بالعراق طعامها
لبوک یا حرم الوقود و قاتلوا
قتلت امیه ما جنی احرامها
صامت لقتلک الطغاه و ما درت
ان طل بعدک فطرها و صیامها
اف لعبد الشمس ثم دعیه
ما ورثت لنبی الهدی اعمالها
ان یقتلوک فقدا برت و یارهم
و علی بقیه ذی الجلال ختامها

اطلاعات

قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ابت المنیته ان تطیش سهامها
قف فی الدیار و ناد این کرامها
هوش مصنوعی: اگر مقدر باشد که مرگ به سراغت بیاید، در خانه بمان و از خودت دفاع کن.
ما للبلاقع من لوی باللوی
قد انکرت اکنانها آرامها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که به معنای دشواری‌های زندگی و شرایط سخت اشاره دارد و بیان می‌کند که هیچ چیز ثابت و پایدار نیست. اگرچه ممکن است برخی چیزها به ظاهر ثابت به نظر برسند، اما در واقع می‌توانند به رفتاری غافلگیرکننده و غیرمنتظره دچار شوند.
و رسوم ابیات بها لکنا نته
لا تستجیب منادیاً اعلامها
هوش مصنوعی: این شعر به این موضوع اشاره دارد که در زمان‌هایی که صداهایی از دور به گوش می‌رسند، نباید به آنها توجه کرد. این عبارت نشان‌دهنده بی‌تفاوتی به نداها و دعوت‌هاست و به این صورت بیان می‌کند که هر چقدر هم که صوت‌ها و علایم واضح باشد، انسان باید به آن‌ها پاسخ ندهد و تسلیم نشود.
خلت الحاجرُ من اکارم هاشم
فعلت متون الشامخات لئامها
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وجود آثاری از شخصیت‌ها و بزرگان می‌پردازد و بیان می‌کند که او نیز بخشی از این تاریخ و فخر است. به نوعی به جایگاه خود در میان بزرگانی که در زمان‌های گذشته تلاش کرده‌اند و کارهای بزرگی انجام داده‌اند، اشاره دارد. این شعر به تداوم این ارث و تاثیر بزرگان بر نسل‌های بعدی می‌پردازد.
و قفا حماه الصید فی غاب الثری
و طوارق الذئبان هب نیامها
هوش مصنوعی: در پشت سر، شکار در میان جنگل و در کنار آن، گرگ‌ها حواسشان به خواب است.
فمن المعزی هاشماً فی اصره
شطت معاینها و ضیم ذمامها
هوش مصنوعی: کسی که به بزرگی هاشم مشهور است، در حالی که چشمانش از دوری و ظلمت دچار غم و اندوه است، باید مسیرش را پیدا کند و بر مشکلات غلبه کند.
ثعب الغراب بهم فشتت شملهم
کقلائد المرجان سل نظامها
هوش مصنوعی: غراب (کلاغ) نعره‌زن به پا درآورده و جمعیت را در هم می‌ریزد، مانند زنجیرهای مروارید که نظم خود را از دست می‌دهند.
منهم سلیب ضیعه بهالق
منهم خلیع اخفرته فدامها
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از وضعیت نامناسب خود و در عین حال از دلتنگی برای کسانی که در زندگی‌اش قرار داشته‌اند، سخن می‌گوید. او احساس تنهایی و فقدان را بیان می‌کند و به ناکامی‌هایی که در روابطش تجربه کرده، اشاره دارد. این بیان عواطف و احساسات نشان‌دهنده یک نوع حسرت و دل‌سوزی در زندگی اوست.
منهم صریع بالطفوف مجدل
منهم اسیر کبلّته شئامها
هوش مصنوعی: من در کنار رودخانه‌ها (طفوف) زخمی و بی‌حال افتاده‌ام و بعضی از آن‌ها هم اسیر و در بند غم‌های شام (شامیان) هستند.
تهمی لذکریهم محاجر زمزم
عبراً ابت ان ینقضی تسجامها
هوش مصنوعی: توجه به یادآوری‌های آن‌ها، چشمانش مانند چشمه زمزم پر از اشک می‌شود و هرگز اجازه نمی‌دهد که این لحظات فراموش شوند.
و نحن مثل الیعملات لفقدرهم
اعلام مکته حلّها و حرامها
هوش مصنوعی: ما مانند سکه‌ها هستیم که ارزش‌مان به نشانه‌های مشخصی بستگی دارد که حلال و حرام را تعیین می‌کنند.
ثکلت بهم ام الخطوب فاصبحت
تبکی مدی الدّنیا لهم ایتامها
هوش مصنوعی: مادر مشکلات، بار سنگین سرنوشت بر دوش من افتاده و اکنون من دیدگانم را به خاطر یتیمان این دنیا به سوگ نشسته‌ام.
ان انس لا انسی مصارع نینوی
اذحل فبها بالغداه همامها
هوش مصنوعی: در این بیت به یادآوری واقعه‌ای اشاره شده که مربوط به نینوا است، جایی که دلاوران این سرزمین در صبحگاه در میدان نبرد با دشمنان خود رو به رو شدند و در نهایت با شجاعت و رشادت خود به دفاع از آب و خاکشان پرداختند. این حادثه به نوعی در تاریخ این سرزمین برجسته و فراموش نشدنی است.
فجرت الیه من الطفاه کتائب
ضاقت بهم سهب الفلاد اکامها
هوش مصنوعی: از میان آتش و شور و شوق، گروه‌هایی به سمت او روانه شدند که در صحرای وسیع و بی‌پایان به شدت تنگ و کم‌جمعیت بودند.
تبغی الباز و ما سمعنا قبل ذا
تدعو الصراغم للکفاح بهامها
هوش مصنوعی: تو به دنبال باز هستی و ما قبلاً نشنیده‌ایم که دوتا شیر را به مبارزه برای سرشان دعوت کنی.
اوسیل هیجاً لا تقوم له الزنا
امسی یسدله السبیل هبامها
هوش مصنوعی: به خاطر ناپایداری و مشکلات زندگی، مسیرهای دشواری پیش روی ما قرار دارد و با وجود این سختی‌ها، نباید ناامید شد و باید به جلو حرکت کرد.
ففدته عنهم فتیه مضربه
عمرویته علویته اقدامها
هوش مصنوعی: گروهی از جوانان را از دست آن‌ها نجات دادم که دلاوری و شجاعتشان به شهرت رسیده و قدم‌هایشان استوار و محکم است.
و کماه ابطال سراه سبق
لا تنشتی یوم اللقا اقدامها
هوش مصنوعی: در روز ملاقات، همچون ماهی که در آسمان درخشان است، گام‌های قهرمانان فراموش نخواهد شد.
یفرون اشلاه بسمر عواسل
لبریقها الارواح تخضع هامها
هوش مصنوعی: در این بیت، به توصیف زیبایی و جذبه‌ای اشاره شده است که مانند شعله‌ای درخشنده، جان‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و موجب می‌شود که سرها در برابر آن خاضع و تسلیم شوند. به نوعی، این توصیف به قدرت و زیبایی روحی و فکری اشاره دارد که افراد را مجذوب خود می‌کند.
فکاهم کتاب آجال العدی
تجری لمحو حتومها اقلامها
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که تقدیر و سرنوشت انسان‌ها مثل یک کتاب نوشته شده است که سرنوشت هر فرد در آن ثبت شده و قلم‌ها در حال نوشتن و تغییر آن هستند. به عبارتی، حوادث و زمان، قلم‌هایی هستند که سرنوشت را به تصویر می‌کشند و شاید در حال تغییر آن نیز باشند.
فیجاب من کراتهم بهم الوغی
کاانهم شرد امیط حطامها
هوش مصنوعی: در اینجا، گویا وقتی آنها را به هم می‌زنند، مثل اینکه در حال فرار از چیزی هستند که خودشان را به سختی نگه‌داشته‌اند. این نشان دهنده حالت بی‌قراری و ناآرامی آنهاست، گویی که در تلاشند از شرایط دشوار و ناامن دور شوند.
او انهم قزع الخریف قد انجلی
من زعزع الریح العقیم رکامها
هوش مصنوعی: عشق و جذابیت او مانند برگ‌های پاییزی است که به آرامی از درخت جدا می‌شوند و وقتی باد به آن‌ها می‌وزد، به آرامی و نرمش زمین را پر می‌کنند.
یسقونهم برد العلاقم بعد ما
قد طول من جر الوطیس ادامها
هوش مصنوعی: آنها را با نوشیدنی‌ای به تلخی و سوزش می‌آورند، بعد از آن که مدت زیادی در لجن و کثافت غوطه‌ور شده‌اند.
حتی حدی حادی اللقا موذباً
بفراق افسهم و ذاک مرامها
هوش مصنوعی: حتی اگر به ملاقات او برسم، باز هم از جدایی‌مان ناراحت هستم و این نشان‌دهنده‌ی عمق احساسات من است.
فتبرمو الحیا و لو لا انه
لنبت با ساد العرین اجامها
هوش مصنوعی: پس بگذارید زندگی را فانی بدانیم، وگرنه باید بپذیریم که زندگی همچنان ادامه دارد و در قلب آن، از خواب بیدار می‌شویم.
فطابهم ذؤبان رعیان الفلاء
فغذا اکیل ثعالها ضرغامها
هوش مصنوعی: در این بیت به وصف موجوداتی پرداخته شده که در زندگی روزمره خود با چالش‌ها و خطرات مواجه هستند. به نوعی، تأکید بر قدرت و شجاعت است، جایی که گرگ‌ها، به عنوان نماد شکارچیان قوی، در دشت‌ها زندگی می‌کنند و در مقابل شیرها، که نماد قدرت و رهبری‌ هستند، قرار می‌گیرند. در نهایت، این تبیین به نوعی تفسیر از نبرد بقا و رقابت در دنیای طبیعت است.
ترکت علی حرّ الهواجر بالعرا
حبثت یعز علی الرسول مقامها
هوش مصنوعی: تو در آفتاب سوزان بر روی زمین قدم گذاشتی، در حالی که یاد تو بر دل رسول (ص) گران و عزیز است.
و علت متون القضبیته ارؤس
تبکی دماً لفراقها اجسامها
هوش مصنوعی: اجساد در فراق خود اشک می‌ریزند و دل‌هایشان به درد می‌آید.
مهلاً بنی الامجاد ان نقص العدی
منکم خظوظاً لا یطول مقامها
هوش مصنوعی: به آرامی، ای فرزندان بزرگان! اگرچه شمارش زادگان شما کم شده است، اما مقام و عظمت شما همچنان پایدار و پابرجا خواهد ماند.
ان البدر اذا اصاب تمامها
نقص سیتلو نقصهن تمامها
هوش مصنوعی: اگر ماه کامل به نقصی دچار شود، نقص او تمام کسری‌های دیگر را نیز به همراه خواهد داشت.
فسطا علیهم و السیوف سلیله
والسمهریه شرع اعلامها
هوش مصنوعی: در میان آن‌ها، شمشیرهای تیز و سلاح‌های بران به وضوح در حال درخشیدن است.
و العادیات اثرن نقعاً فی السماء
قد جن عین الشمس منه ظلامها
هوش مصنوعی: و اسب‌هایی که در حال دویدن هستند، گرد و غبار زیادی را به هوا می‌ریزند؛ به طوری که نور خورشید به خاطر این غبار، حالتی تاریک پیدا می‌کند.
ذو عزته اما احس بباسه
سبق الفضاء الی النفوس حمامها
هوش مصنوعی: با وجود عزت و بزرگواری‌اش، ولی احساس می‌کنم که پیش از دیگران، فضای دل‌ها را به تسخیر خود درآورده است.
یجلو الصفوف من الالوف کامه
رعد تشقق من صداه غمسامها
هوش مصنوعی: رعدی از دل آسمان می‌غرد و با صدایش صفوف دشمنان را می‌شکند، همان‌طور که قطرات باران بر زمین می‌تپند.
یتلوه شهب من صواعق عضبه
حیث الدّماء تواتر استجامها
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف صحنه‌ای از جنگ و درگیری می‌پردازد که در آن رعد و برق‌های مهیب و شهابی مانند صاعقه‌ها وجود دارد. این صاعقه‌ها که دقیق و قدرتمند هستند، نمادی از شدت درگیری و ریخته شدن خون در میدان جنگ می‌باشند. به عبارت دیگر، این تصویر نشان‌دهنده‌ی خشونت و شتاب بالای حوادثی است که در حین نبرد اتفاق می‌افتد.
یلقی القیاد الیه صعب رقابهم
کاالعیراذ یسطوبه همهامها
هوش مصنوعی: او قادر است بر گردن‌های سخت و دشوار غلبه کند، مانند شتری که بار سنگین خود را به دوش می‌کشد.
فکان بارق سیفه ماء طمی
تعدوا الیه شرعاً اغنامها
هوش مصنوعی: پس مانند درخشش شمشیر، آبی کدر و ناپاک به سوی آن می‌شتافتند که گوسفندان خود را به آنجا می‌آوردند.
کم ذی ذوائب من رؤس امیته
رکزت علی صدر القنا اجرامها
هوش مصنوعی: شخصی که کم مو دارد، به سرعت خود را به بالای قناصه می‌رساند و با اتکا به سینه‌اش، اجرامی را در بر می‌گیرد.
وهیا کل من آل صخر کسرت
من صوله علویه اصنامها
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده است که همه افرادی که به قبیله صخر تعلق دارند، به علت قدرت و شجاعت خود، به گونه‌ای از نیروی برتر یا الهی در سرنوشت خود برخوردارند. به نوعی، آنان به دلیل ویژگی‌های خاص خود به نوعی قهرمان و بزرگ هستند که بر سرنوشت و زندگی دیگران تأثیر می‌گذارند.
بهتر من حملاته عرش الوغا
و یموج من صمصامه قمقامها
هوش مصنوعی: بهتر است که من با چالش‌ها و مبارزات سرسختی که در آسمان‌ها وجود دارد، روبرو شوم و در این گیرودار با قدرت و شدت عمل کنم.
فسکانها قبع السراب تمور من
اشراقها راد لضحی اهضامها
هوش مصنوعی: نوشته درباره جایی است که آب در آن به شکل سراب دیده می‌شود و نور صبحگاهی بر آن می‌تابد. این مکان به قدری زیبا و جذاب است که می‌تواند هر گذرنده‌ای را به خود جذب کند و شیفتگی خاصی را ایجاد کند.
عی المذاهب للکماه کانما
قد طاش من زعراعها احلامها
هوش مصنوعی: اشاره به این دارد که برخی مکتب‌ها و گرایش‌ها مانند کمان‌اندازهایی هستند که تیرهای خود را از دست داده‌اند و دیگر نمی‌توانند به هدفی برسند. به نوعی، نشان‌دهنده ناتوانی در تحقق آمال و اهداف است.
و فرائض الاملاک ترعد خیفته
و الارض ترجف ان بمیدستامها
هوش مصنوعی: املاک و دارایی‌ها به شدت لرزان و ناپایدار هستند، و زمین نیز در حال تکان خوردن است چون همه چیز در دست من است.
و اذا بدوحات الوشیخ تحن فی
افنانها الغض اللّدان حمامها
هوش مصنوعی: وقتی درختان سرسبز و زیبا شکوفه می‌زنند، در میان شاخه‌های تازه و لطیف، پرندگان آرام می‌خوانند.
فاجدّه ذکری عهود با الحمی
و الرقمتین تطاولت ایامها
هوش مصنوعی: با یادآوری پیمان‌ها و وعده‌ها، لحظات پر از شور و شوقی که در طی زمان به درازا کشیده‌اند.
فاجابها بلسان حال صادق
حیث تحیتها و حی سلامها
هوش مصنوعی: او با زبان حالش به او پاسخ داد، همان‌گونه که سلامش را جواب داده و احترامش را ادا کرد.
فاتاه سهم لا صقی صوب الحیا
مادت له الدّنیا فخر قوامها
هوش مصنوعی: او به هدفی دست یافت که هیچ مخالفی نتوانست در برابرش بایستد؛ دنیا به خاطر او به آرامش رسید و بر قامت او فخر کرد.
ضجت ملائکه السماء و حولقت
لما توسد بالتراب عصامها
هوش مصنوعی: ملائکه آسمان به خاطر اینکه عصامشان بر خاک آرامیده است، ناله و ضجه‌ای برپا کرده‌اند.
و تکوّرث شمس النهار و غوّرت
لجج الجار و نکست اعلامها
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان به سمت افق خمیده شد و امواج دریا عمیق‌تر و پرتلاطم‌تر شدند و پرچم‌ها به پایین کشیده شدند.
و تزلزلت عمد المهاد و مارت
السبع الشداد و کدّرت انجامها
هوش مصنوعی: پایه‌های تخت لرزان شد و هفت کوه استوار به تکاپو افتادند و اوضاع نا به سامان شد.
و تصایحت طیر الملا و تصارخت
وحش الفلاء و علا السماء بغامها
هوش مصنوعی: پرندگان آسمان به دور هم جمع شده‌اند و جانوران وحشی در دشت‌ها نعره‌زده و به صدای بلند خود می‌افزایند، در حالی که آسمان از صدا و هیاهوی آن‌ها پر شده است.
و امتز عرش الله جل جلاله
و قیمه الاسلام ان قیامها
هوش مصنوعی: عرش خدا و اصول اسلامی بر اساس قیام و ایستادگی شکل می‌گیرد.
و تقطعت نوط الاشاوس خفیه
و الصافناات تزعزعت ازلامها
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر می‌کشد که در درگیری‌ها، ارتباطات و اتصالات میان افراد یا گروه‌ها قطع شده و بروز تزلزل و نابسامانی در میان لشگرها و تجهیزات آنها را نشان می‌دهد. در اصل، حالت ناامنی و بی‌ثباتی در اوضاع حاکم است.
و بکت علیه مهابط الروح الامین
و ناحۀ نوح الصدی الهامها
هوش مصنوعی: و بر او وحی فرود آمد از جانب روح امین، و ندا و الهامی شبیه به ناله‌های نوح.
وار تج اشلاء لخیر اصابه
قطعت کریمتها و رض عظامها
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن وضعیتی است که در آن، انسان به خاطر خیر و نیکی به زحمت و رنج دچار می‌شود، به گونه‌ای که بخشی از او آسیب می‌بیند و به او ضربه می‌خورد. در نهایت، این فعالیت او به هزینه‌ای برای بدنش منجر می‌شود.
و برزن من بین الخدود حرائر
قد شب من نار الحریق خیامها
هوش مصنوعی: در کوچه من دختران آزاده‌ای هستند که به زیبایی همچون چادرهای آتشین جلوه‌گری می‌کنند.
و نهب العذی منها الخمار و جررت
منها السوار و قطعت اعصامها
هوش مصنوعی: او از سر و صورتش پوشش را برداشت و دستبند را از او کشید و دستانش را به شدت بست.
حسری صوارخ ناشرات ذهل
یبکی ملائکه السماء لطامها
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر مصیبت و غم‌انگیزی که بر زمین نازل شده است، از شدت ناراحتی و افسردگی، فرشتگان به گریه افتاده‌اند.
تدعوه من بین الثوا کل اخته
و تنوحه نوح الهدیل حمامها
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تصویری از یک صحنه‌ی غم‌انگیز اشاره دارد. او به یک پرنده‌ی زرد، یعنی هدهد، اشاره می‌کند که از میان انبوهی از پرندگان به جستجوی همدم خود می‌پردازد و در حزن و اندوه، نوای ناله و فریادش به گوش می‌رسد. این تصویر از غم و دلشکستگی، رابطه‌ی عاطفی و وابستگی میان موجودات را به نمایش می‌گذارد.
اُ اخی یا حامی الذمار ترکتنی
رهن المهامه حین جن ظلامها
هوش مصنوعی: ای برادر، ای نگهبان بی‌دفاعان، مرا در میانه‌ی راه رها کردی، وقتی که شب‌های تاریک آنجا را فرا گرفت.
حیراء ترصدنی سباعُ سغبُ
رصد الخذول اضاعها قوّامها
هوش مصنوعی: در حالتی سردرگم و گیج به سر می‌برم، در حالی که موجودات درنده و گرسنه در حال کمین کردن من هستند. شبیه به این است که کسانی که باید به من کمک کنند، فقط به من خیانت می‌کنند و من را در این وضعیت تنها گذاشته‌اند.
بابی فتیل بالعراء مجدّل
فرداً و قد حامت علیه لهامها
هوش مصنوعی: در دشت پهناور، فردی تنها و بی‌پناه به دور خود می‌چرخد و دچار تردید و ترس شده است. او در محاصره‌ موجوداتی است که بر ترس و وحشتش می‌افزایند.
قتلته قوم مسلمون و کبروا
الله اکبر هل بقی اسلامها
هوش مصنوعی: قوم مسلمان او را کشتند و گفتند الله اکبر. آیا از اسلام چیزی باقی مانده است؟
و المرسلات من السهام تظله
بصحائف للموت فض ختامه
هوش مصنوعی: پرندگان در حال پرواز مانند تیرها هستند که بر فراز سر انسان‌ها می‌چرخند و پیامی از مرگ را به همراه دارند که سرنوشت آن را رقم می‌زند.
بابی جریح لا یداوی جرحه
و هو المداوی من مذاه و عقامها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که خود زخمی است و از درد رنج می‌برد، نمی‌تواند به دیگران کمک کند و زخم‌های آن‌ها را درمان کند. اگرچه او خود در حال بهبود است، اما دردهای خود او مانع از توانایی‌اش در کمک به دیگران می‌شود.
و سجیح صدر داسه شر الوری
و یری و یسمع ما جری علامها
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح اشاره دارد به اینکه خداوند نیکوترین و کامل‌ترین صفات را دارد و از هر بدی و نقصان به دور است. در عین حال، او از تمامی افعال و نبایدهای بشر آگاه است و می‌تواند ببیند و بشنود هر آنچه در حال وقوع است.
و قتیل صبر لا یجاب ندائه
یفری مجاری نهره غنامها
هوش مصنوعی: کسی که صبرش را از دست می‌دهد و پاسخ ندایش داده نمی‌شود، به مانند جویباری است که جریان آبش را می‌شکند و زودگذر است.
تبکیه عین المکرمات بکاء یعقوب
لیوسف لا یغبض مدامها
هوش مصنوعی: شکایت و گریه، نشانه‌ی ارزشمندی و احترام است. همان‌طور که یعقوب به خاطر جدایی از یوسف همیشه می‌گریست، این نوع احساسات هیچ‌گاه کم نمی‌شود.
و تانه ان الئکول لزرها
سمر الکفاح و سهمها و حسامها
هوش مصنوعی: تو خود را برای چالش‌های زندگی آماده کن، چرا که در این راه هم سلاح‌ها و هم تلاش‌ها نقش بسزایی دارند.
و تحن مکنه و الحطیم و زمزم
و المشعران و رکنها و مقامها
هوش مصنوعی: به یاد نیاورید و از یاد نبرید نقاط مقدسی چون حطیم، زمزم، مشعر و دیگر ارکان و مقام‌های عالی.
عجباً لحلمک کیف اثخنک العدی
و رحی المنایا فی یدیک زمامها
هوش مصنوعی: عجب از صبر و شکیبایی‌ات، چگونه دشمنان را به سختی می‌زنی و در عین حال، مرگ در دستان تو controls دارد.
و قتلت عطشاناً و امواه الثری
من اصبعیک رضاعها و فطامها
هوش مصنوعی: تو عطشناک کشته شدی، در حالی که آب زمین تنها از انگشتانت می‌ریخت و به نوعی می‌توان گفت که آب دهان تو به آن زمین جان می‌بخشید و آن را پرورش می‌داد.
او تصرم الاوصال منک و انت هو
وصال اوتار القضاء صرامها
هوش مصنوعی: تو باعث جدایی من از پیوندهایت شدی، در حالی که خودت همان پیوند سرنوشت را که آن را قطع کرده‌ای، به شمار می‌آیی.
فیاض ارواح مصوّر جسمها
قد ار آجال الوری قسامها
هوش مصنوعی: بی‌نهایت زیبایی‌ها و روح‌های زنده‌ای که در جسم‌ها متجلی هستند، سرنوشت و زمان زندگی انسان‌ها را تقسیم کرده و به آن‌ها می‌بخشند.
حاشاک من عی و لکن ربما
یسام من شراب الدّمآء خشامها
هوش مصنوعی: من هرگز خود را عیب‌دار نمی‌دانم، اما شاید گاهی اوقات از خون جراحت‌ها می‌نوشم.
ان و طئنک خیولهم فلربما
ان الخطوب جذیلها مقدامها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شاید مشکلات و چالش‌های پیش‌رو به دلیل قدرت و استقامت افرادی باشد که با شجاعت و اراده به مقابله با آن‌ها برمی‌خیزند. در واقع، اگرچه سختی‌ها وجود دارند، اما توانایی و پشتکار افراد می‌تواند به غلبه بر آن‌ها کمک کند.
لاذل ان تصبوا کریمک بالقنا
ان المجهز فی الحروب همامها
هوش مصنوعی: اگر از بزرگواری خود با شمشیر دفاع کنی، بدان که سوارکاران شجاع در میدان جنگ آماده‌اند.
ان هان قتلک للطغاه فجر ما
قتل الصراغم خیفه محجامها
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ترس و خطر ناشی از ظلم و ستم اشاره دارد. قاتلان و ستمگران، حتی اگر فکر کنند که دست به کارهای بزرگ و بی‌رحمانه‌ای می‌زنند، در مقابل قدرت و خشم حقیقی، مانند شیرهایی هستند که در قفس قرار دارند و به سادگی می‌توان آن‌ها را مهار کرد. پس در واقع، تهدید و تسلط ظالم‌ها در برابر قدرت حقیقت، قابل شکست و نقض است.
من یبلغن محمداً عن قومه
ان الموده قطعت ارحامها
هوش مصنوعی: کسی که خبر محمد را به قومش برساند، بگوید که محبت و دوستی‌اش با آن‌ها به کلی قطع شده است.
هتکت طعام امیته و عتاتها
منها حرائم لا یحل حرامها
هوش مصنوعی: عمل زشت و ناپسند تو، مانند غذایی است که از آن به‌درد نمی‌خورد، و محدودیت‌هایی که برای آن وضع شده، نمی‌تواند حلال و حرامی را از بین ببرد.
ورمت بینها من قسی هناتها
بسهام غی لا یفیق غرامها
هوش مصنوعی: اگر تیرهای عشق به تو اصابت کنند، دل تو از این تیرها بی‌خبر نمی‌ماند و نشانه‌های آن را می‌بیند.
واستو قدت ناراً بها هیهات ان
یخبو الی یوم القیام ضرامها
هوش مصنوعی: تو در آتش عشق قرار داری، آتشینی که هرگز خاموش نخواهد شد تا روز قیامت.
و قضت من الاسلام ثار جدودها
و به استقام لضجرها صمصامها
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که نسل‌های گذشته با پیروی از اصول اسلام، مسیر خود را به درستی پیموده‌اند و با صلابت و استقامت، در برابر مشکلات و چالش‌ها ایستادگی کرده‌اند.
لاحی کوفه ما عدا مما بداً
لما استجاب لمن دعاه امامها
هوش مصنوعی: در کوفه هیچ کس جز امامش به ندای او پاسخ نداد.
عرفته اذ هو فی الحجاز و انکرته
حین عرس بالعراق طعامها
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که با وجودی که من می‌دانستم این چیزی که در حجاز است، اما زمانی که غذا در عروسی در عراق سرو شد، آن را انکار کردم.
لبوک یا حرم الوقود و قاتلوا
قتلت امیه ما جنی احرامها
هوش مصنوعی: بیت به نوعی از جدل و کشمکش بین دو طرف اشاره دارد، جایی که یک طرف به دیگری حمله می‌کند و این حمله به کشته شدن و آسیب رسیدن به دیگری منجر می‌شود. در متن، واژه‌ها به رفتارهای خصمانه و شرایط دشواری اشاره دارند که ممکن است در تعاملات انسانی یا اجتماعی رخ دهد. این موضوع می‌تواند به نظاره‌کردن ناعدالتی یا تلخی‌های جنگ و خونریزی نیز اشاره داشته باشد.
صامت لقتلک الطغاه و ما درت
ان طل بعدک فطرها و صیامها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که سکوت تو برنده‌ای برای سرنوشت ستمگران است و تو نمی‌دانی که بعد از تو، روزها و شب‌ها چگونه جشن‌ها و روزه‌ها به پایان می‌رسند.
اف لعبد الشمس ثم دعیه
ما ورثت لنبی الهدی اعمالها
هوش مصنوعی: ای خدای خورشید! من را رها کن از آنچه که به نبی هدایت به ارث رسیده است؛ زیرا اعمال او بی‌نظیر است و باید به خود او واگذار شود.
ان یقتلوک فقدا برت و یارهم
و علی بقیه ذی الجلال ختامها
هوش مصنوعی: اگر تو را بکشند، پس یارشان به خوبی خواهد بود و بر دیگران از جلال الهی پایان خواهد یافت.