گنجور

بخش ۲۱ - ایضا

کدام قصه دهم شرح و زار و زار بنالم
ز جور شمر دغا یا ز هجر یار بنالم
کدام سر و ببالای نازنین تو ماند
که من بسایۀ آن سرو جویبار بنالم
هزار سال گرم باشد عمر ایگل رعنا
بیاد روی تو هر لحظه چون هزار بنالم
چو از کنار توام دور داشت چرخ جفا جو
شوم بیاد کنارت بهر کنار بنالم
کجا روم چکنم درد خویش بکه گویم
بجز تو پیش که ایشاه تاجدار بنالم
گرم زمانه رهائی دهد ز قید مخالف
روم چو آهوی وحشی بکوهسار بنالم
نداد شمر امانم که در بر تو زمانی
بروزگار خود ز جور روزرگار بنالم
گرم حیات بماند روم بتربت مادر
ز دست شمر جفاجوی نابکار بنالم
میکشد سنک بدل ناله بکهسار امشب
که غزالان حرم گشته گرفتار امشب
طرفه شور بست در این پردۀ زنگار مگر
خیمۀ سبط نبی گشته نگونسار امشب
مانده در دست عدو قافلۀ راه حرم
رفته در خواب مگر قافله سالار امشب
سیل خون راه فرو بسته بسیاره مگر
که فرو مانده همی ناقه زرفتار امشب
پرزنان ز آتش دل بضعۀ زهرای بتول
همچو پروانه بدور سر بیمار امشب
بانوان حرم عصمت و اعزاز عفاف
همه در فکر سر کوچه و بازار امشب
زینب زار در اندیشۀ بیداد سنان
غافل از حالت جمال جفاکار امشب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کدام قصه دهم شرح و زار و زار بنالم
ز جور شمر دغا یا ز هجر یار بنالم
هوش مصنوعی: کدام داستان را باید برایتان بگویم و با اندوه زیاد از ظلم شمر یا از دوری معشوق شکایت کنم؟
کدام سر و ببالای نازنین تو ماند
که من بسایۀ آن سرو جویبار بنالم
هوش مصنوعی: کدام زیبایی و ظرافت در تو وجود دارد که من به خاطر آن زیبایی ناله و شکایت کنم؟
هزار سال گرم باشد عمر ایگل رعنا
بیاد روی تو هر لحظه چون هزار بنالم
هوش مصنوعی: عمر طولانی من مانند گرمای تابستان خواهد بود، اما حسرت دیدن روی تو در هر لحظه به اندازه هزار سال در دل من میماند.
چو از کنار توام دور داشت چرخ جفا جو
شوم بیاد کنارت بهر کنار بنالم
هوش مصنوعی: وقتی از نزد تو دور می‌شوم، احساس می‌کنم که سرنوشت به من ظلم کرده است. به یاد تو در کناری می‌نشینم و به حال خویش می‌گریم.
کجا روم چکنم درد خویش بکه گویم
بجز تو پیش که ایشاه تاجدار بنالم
هوش مصنوعی: نمی‌دانم به کجا بروم و از دردهای درونم فریاد بزنم، زیرا جز تو کسی نیست که به او بگویم. می‌خواهم به این پادشاه بزرگ شکایت کنم.
گرم زمانه رهائی دهد ز قید مخالف
روم چو آهوی وحشی بکوهسار بنالم
هوش مصنوعی: اگر زمانه به من آزادی بدهد، مانند آهوی وحشی به کوه‌ها می‌روم و ناله‌ام را بلند می‌کنم.
نداد شمر امانم که در بر تو زمانی
بروزگار خود ز جور روزرگار بنالم
هوش مصنوعی: شمر به من اجازه نداد که زمانی کنار تو باشم و از مشکلات و سختی‌های زندگی شکایت کنم.
گرم حیات بماند روم بتربت مادر
ز دست شمر جفاجوی نابکار بنالم
هوش مصنوعی: اگر زندگی ادامه داشته باشد، به سراغ خاک مادر می‌روم و از دست شمر بدطینت، که به من ظلم کرده، فریاد می‌زنم.
میکشد سنک بدل ناله بکهسار امشب
که غزالان حرم گشته گرفتار امشب
هوش مصنوعی: امشب، صدای ناله‌ها به قلب کوه‌ها می‌رسد و گویی غزالان در حرم گرفتار شده‌اند.
طرفه شور بست در این پردۀ زنگار مگر
خیمۀ سبط نبی گشته نگونسار امشب
هوش مصنوعی: خیلی جالب است که در این رویداد غم‌انگیز، پرده‌ای زنگ زده به دورمان بسته شده و گویی خیمه‌ای که متعلق به نسل پیامبر است، امشب در حال نابودی و افت است.
مانده در دست عدو قافلۀ راه حرم
رفته در خواب مگر قافله سالار امشب
هوش مصنوعی: قافلۀ در حال حرکت به سمت حرم در دستان دشمن گرفتار شده و در خواب است، شاید قافله‌سالار امشب بیدار باشد.
سیل خون راه فرو بسته بسیاره مگر
که فرو مانده همی ناقه زرفتار امشب
هوش مصنوعی: خون زیادی در جریان است که به نظر می‌رسد مانع پیشرفت آن شده است، انگار شتری به خاطر رفتار امشبش، نتوانسته است به جلو برود.
پرزنان ز آتش دل بضعۀ زهرای بتول
همچو پروانه بدور سر بیمار امشب
هوش مصنوعی: امشب کشش دل، اشتیاقی عمیق و سوزان را به وجود آورده است. با شوق و شعف، حالتی مثل پروانه دارم که به دور سر کسی بیمار و رنجور می‌چرخد. این عشق و محبت به قدری قوی است که نمی‌توانم از آن چشم‌پوشی کنم.
بانوان حرم عصمت و اعزاز عفاف
همه در فکر سر کوچه و بازار امشب
هوش مصنوعی: زنان پاکدامن و معصوم در حرم، همگی درگیر فکر و یاد خیابان‌ها و بازارها هستند امشب.
زینب زار در اندیشۀ بیداد سنان
غافل از حالت جمال جفاکار امشب
هوش مصنوعی: زینب در نگرانی و اندوه به خاطر ظلم سنان است و از وضعیت معشوق بی‌خبر مانده است.