گنجور

بخش ۲۰ - زبانحال از قول جناب سکینه به جناب علی اکبر

برادر ایمنم با تو در ایندشت
چو نالان بلبلی برطرف گلگشت
خوشم با تو کنون اما دریغا
که باید رفتن و واهشتن ایندشت
برادر چون کشم تنگت در آغوش
که خود زخم است از پا تا بناگوش
همه پیکان و تیر آید بخوابم
چو شب گیرم خیالت را در آغوش
برادر گلشن از تو گلخن از من
ره شام و جفای دشمن از من
بگلگشت جنان بالیدن از تو
بکنج بیکسی نالیدن از من
برادر غم یکی بودی چه بودی
اگر درد اندکی بودی چه بودی
غریبی و یتیمی و اسیری
از این سه گر یکی بودی چه بودی
برادر خواهری کش باب دلسوز
بدامن پرویدستی شب و روز
چنان دور از تو پاکوب بلا شد
که خون گرید بحالش دشمن امروز
برادر از جهان دل در تو بستم
ز دنیا رشتۀ الفت گسستم
گلی ناچیده زین باغ ایدریغا
ز دامان تو ببریدند دستم
برادر درد ها در سینه دارم
که بر خود سوزم و گفتن نیارم
برادر رفتی و آخر ندیدی
که چون شد کشته باب غمگسارم
برادر طاقتم بالله سر آمد
بنای صیرم از پای اندر آمد
سری بردار و یکدم در برم گیر
که قاتل در کف اینکه خنجر آمد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برادر ایمنم با تو در ایندشت
چو نالان بلبلی برطرف گلگشت
هوش مصنوعی: برادر عزیزم، در این دشت با تو هستم مانند بلبل ناراحتی که در میان گل‌ها می‌نوید.
خوشم با تو کنون اما دریغا
که باید رفتن و واهشتن ایندشت
هوش مصنوعی: من اکنون از بودن با تو خوشحالم، اما افسوس که باید برویم و از این سرزمین دور شویم.
برادر چون کشم تنگت در آغوش
که خود زخم است از پا تا بناگوش
هوش مصنوعی: برادر، وقتی که تو را در آغوش می‌کشم، چنان نزدیک می‌شوم که احساسی از درد و زخم را از پا تا سرم حس می‌کنم.
همه پیکان و تیر آید بخوابم
چو شب گیرم خیالت را در آغوش
هوش مصنوعی: وقتی شب می‌شود و به خواب می‌روم، تمام نگرانی‌ها و مشکلات به سراغم می‌آیند، اما من خیال تو را در آغوش می‌گیرم و آرامش پیدا می‌کنم.
برادر گلشن از تو گلخن از من
ره شام و جفای دشمن از من
هوش مصنوعی: برادر گلشن، درستی و زیبایی تو را می‌گویم؛ اما درد و رنجی که من می‌کشم، ناشی از کینه و دشمنی‌هاست. در واقع، من در مسیر شب و تاریکی هستم در حالی که تو در روشنایی و زیبایی قرار داری.
بگلگشت جنان بالیدن از تو
بکنج بیکسی نالیدن از من
هوش مصنوعی: به بهشت بپرداز و شکوفا شو، اما من در گوشه تنهایی‌ام فقط از بی‌کسی شکایت می‌کنم.
برادر غم یکی بودی چه بودی
اگر درد اندکی بودی چه بودی
هوش مصنوعی: اگر برادر همراه غم را داشته باشی، چه احساس کن، و اگر تنها کمی از درد را تجربه کنی، چه فایده‌ای خواهد داشت؟
غریبی و یتیمی و اسیری
از این سه گر یکی بودی چه بودی
هوش مصنوعی: اگر یکی از این سه حالت غریب بودن، یتیم بودن یا اسیر بودن برای کسی وجود داشته باشد، او چه سرنوشتی خواهد داشت؟
برادر خواهری کش باب دلسوز
بدامن پرویدستی شب و روز
هوش مصنوعی: بعضی برادران و خواهران هستند که در سختی‌ها و لحظات دشوار زندگی، به کمک یکدیگر می‌آیند و همیشه در کنار هم هستند.
چنان دور از تو پاکوب بلا شد
که خون گرید بحالش دشمن امروز
هوش مصنوعی: چنان دوری از تو موجب شده که دشمن امروز از غم او به حالش اشک بریزد.
برادر از جهان دل در تو بستم
ز دنیا رشتۀ الفت گسستم
هوش مصنوعی: برادر، من از دنیای اینجا دل بریدم و ارتباطم را با آن قطع کردم.
گلی ناچیده زین باغ ایدریغا
ز دامان تو ببریدند دستم
هوش مصنوعی: گل نچیدم از این باغ، افسوس که دستم از دامان تو دور افتاد.
برادر درد ها در سینه دارم
که بر خود سوزم و گفتن نیارم
هوش مصنوعی: من در دل خود دردهایی دارم که به جای بیان کردنشان، تنها در درون خودم آنها را می‌سوزانم.
برادر رفتی و آخر ندیدی
که چون شد کشته باب غمگسارم
هوش مصنوعی: برادر، تو رفتی و هیچ‌گاه نداشتی که ببینی چه طور من به دنبال غم و اندوهی که بر سرم آمده، کشته شدم.
برادر طاقتم بالله سر آمد
بنای صیرم از پای اندر آمد
هوش مصنوعی: ای برادر، طاقت من به آخر رسید و بنیاد وجودم از پاهایم فرو ریخت.
سری بردار و یکدم در برم گیر
که قاتل در کف اینکه خنجر آمد
هوش مصنوعی: سری به سمت من بیاور و یک لحظه در آغوشم بگیر، زیرا که قاتل در دست من است و خنجر در حال آمدن است.