اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر صبح قیامت را شبی هست آن شب است امشب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب
هوش مصنوعی: امشب شبی است که اگر روز قیامت وجود داشته باشد، همین شب است. امشب پزشک از من ناامید است و جانم از حسرت به لب رسیده.
فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش
شکایتهای گوناگون مرا با کوکب است امشب
هوش مصنوعی: آسمان از دور به خاطر وضع ناهنجارش کمی از کنترلش خارج شده و از این بابت به ستارگان میگوید که امشب من شکایتهای مختلفی دارم.
برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب بیتو چون در ذکر یارب یارب است امشب
هوش مصنوعی: ای برادر، بیدار شو و به اطراف نگاه کن. ببین زینب بدون تو چگونه در حال دعا و ناله است و شب را با یاد پروردگار سپری میکند.
جهان پر انقلاب و من غریب این دشت پروحشت
تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب
هوش مصنوعی: دنیا پر از تحولات و تغییرات است و من در این دشت وحشتناک احساس تنهایی میکنم. در حالی که تو در خواب آرامی به سر میبری، من در درد و رنجی عمیق به سر میبرم.
سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم
مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب
هوش مصنوعی: سرت مهمان خولی به این معنی است که افکار و احساسات تو به کسی دیگر تعلق دارد، و تنت با ساربان همدم به معنای این است که جسم تو در کنار کسی دیگر است. من در دل خود به تو و آن شخص دیگر فکرهای فراوانی دارم و همه این افکار و احساسات را در شب امشب با خود دارم.
بگو با ساربان امشب نبندد محمل لیلی
ز زلف و عارض اکبر قمر در عقرب است امشب
هوش مصنوعی: امشب به ساربان بگو که بار لیلی را نبندد، چرا که زیبا رویی مانند اکبر، همچون ماه در آسمان است و اوضاع برای عشق مناسب نیست.
صبا از من به زهرا گو بیا شام غریبان بین
که گریان دیدهٔ دشمن به حال زینب است امشب
هوش مصنوعی: باد صبا به زهرا بگو که امشب شام غریبان است و ببین که دشمنان به خاطر زینب چطور گریان شدهاند.
حاشیه ها
1402/08/08 14:11
majid kejani
خداوند رحمان رحمتش را از این مرد بزرگ دریغ نفرماید .انشاالله تعالی
1404/08/02 14:11
سیدمحمد جهانشاهی
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۷ - ایضا
اگر صبحِ قیامت را ، شبی هست ، آن شب است امشب،
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب
فلک از دُورِ ناهنجارِ خُود ، لختی عنان در کِش،
شکایتهایِ گوناگون ، مرا با کُوکب است امشب
برادر جان ، یکی سر بر کُن از خواب و تماشا کن،
که زینب بیتو ، چون در ذکرِ یارب یارب است امشب
جهان پُر انقلاب و من غریب ، این دشت پُر وحشت،
تو در خوابِ خُوش و بیمار در تاب و تب است امشب
سرَت مهمانِ خولیّ و تنَت با ساربان همدم،
مرا با هر دُو اندر دل ، هزاران مطلب است امشب
بگو با ساربان ، امشب نبندد محملِ لیلی،
ز زلف و عارضِ اکبر ، قمر در عقرب است امشب
صبا از من به زهرا گو ، بیا شامِ غریبان بین،
که گریان ، دیدهٔ دشمن ، به حالِ زینب است امشب