شمارهٔ ۵۹
خیل خیال تست که بر چشم ما رود
یا تخت جم که بر سر مور از هوا رود
یغمای دین و دل گذرد ایدل فکار
سر بر مکن ز دیده که در زیر پا رود
رفتی و سیل اشک جگرگون ز سرگذشت
بعد از تو بر سر دل ما تاچها رود
چونست دل شکسته و در سر هوای زلف
از سر اگر بشیشه شکستن بلا رود
دیوانه بر جهد ز سر جسر تا بحشر
با عاقلان کشاکش چون و چرا رود
نشگفت اگر خیال تو در چشم ما نشست
باشد که پادشه بسرای گدا رود
زلف تو بر شکست و ز چین تاختن صداست
تا نالۀ شکسته دلان تا کجا رود
نفکند اگر نظر ز حقارت بصید ما
افتد دلا که تیر نگاهی خطا رود
گفتم دلم ز کوی تو خواه شدن بقهر
گیسو گشود و گفت رها دار تا رود
گر مومیای وصل تو داروی درد مااست
ترسم که عمر در طلب مومیا رود
عاقل برو ملامت دیوانگان مکن
دیوانه آن بود که پی هر صدا رود
گر در هوای موی جوانان رود سرم
نشگفت بس سری بسر کیمیا رود
ایزلف مشگبو دل ما را نگاهدار
بس کشمکش هنوز در اینماجرا رود
صوفی همه بشیر ریا میدهد بخلق
فریاد از این معامله گر با خدا رود
گر دیگران ز کعبه بسوی خدا روند
نیرّ ز بارگاه شه هل اتی رود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیل خیال تست که بر چشم ما رود
یا تخت جم که بر سر مور از هوا رود
هوش مصنوعی: این شعر به تصورات و خیالات اشاره دارد که مانند یک تصویر زیبا بر چشمان ما میافتند. به همین ترتیب، تصویرهایی مانند تخت جمشید که بر فراز زمین قرار دارد، ممکن است از آسمان به ما برسند. این تصویرسازی نشاندهنده قدرت تخیل و زیباییهای ذهنی است که میتواند در ذهن ما شکل بگیرد.
یغمای دین و دل گذرد ایدل فکار
سر بر مکن ز دیده که در زیر پا رود
هوش مصنوعی: اگر دلبسته و وابسته به دین و عشق هستی، برای چنین احساسی اهمیت قائل باش و از آن غافل نشو، زیرا ممکن است آنچه برایت مهم است، به سادگی از دستانت برود.
رفتی و سیل اشک جگرگون ز سرگذشت
بعد از تو بر سر دل ما تاچها رود
هوش مصنوعی: تو رفتی و اشکهای ما مثل سیل از غم فراق تو بر دلمان ریخته شد. این درد و اندوه بدون تو در ما ادامه دارد.
چونست دل شکسته و در سر هوای زلف
از سر اگر بشیشه شکستن بلا رود
هوش مصنوعی: دل شکسته و عشق زلف یار در سرم است، اگر زلفش را ببرم، بلا از من دور میشود.
دیوانه بر جهد ز سر جسر تا بحشر
با عاقلان کشاکش چون و چرا رود
هوش مصنوعی: دیوانه تا پایان عمر خود از روی پل عبور میکند و با انسانهای عاقل درگیر بحث و مجادله است.
نشگفت اگر خیال تو در چشم ما نشست
باشد که پادشه بسرای گدا رود
هوش مصنوعی: این عجیب نیست اگر تصویر تو در چشمان ما فرود آید، زیرا ممکن است که پادشاه به سراغ گدا برود.
زلف تو بر شکست و ز چین تاختن صداست
تا نالۀ شکسته دلان تا کجا رود
هوش مصنوعی: زلف تو به قدری زیباست که صدای نرمی از میان چین و تاب آن برمیخیزد و این صداحدس میزند که نالههای دلشکستهها تا کجا میتواند ادامه یابد.
نفکند اگر نظر ز حقارت بصید ما
افتد دلا که تیر نگاهی خطا رود
هوش مصنوعی: اگر نگاه حقیرانهای به ما نیندازند، دل، تیری را که از نگاه اشتباهی پرتاب شده، به هدف خواهد نشانه گرفت.
گفتم دلم ز کوی تو خواه شدن بقهر
گیسو گشود و گفت رها دار تا رود
هوش مصنوعی: گفتم که دلم برای تو تنگ شده است، اما او با بیاعتنایی گیسوانش را باز کرد و گفت: بگذار بروید، بیخیال شو.
گر مومیای وصل تو داروی درد مااست
ترسم که عمر در طلب مومیا رود
هوش مصنوعی: اگر پیوند با تو داروی دلتنگی ماست، میترسم که عمرمان در جستجوی این دارو سپری شود.
عاقل برو ملامت دیوانگان مکن
دیوانه آن بود که پی هر صدا رود
هوش مصنوعی: عاقل، تو دیگر به دیوانگان سرزنش نکن؛ زیرا دیوانه کسی است که به هر صدایی واکنش نشان میدهد و دنبالش میرود.
گر در هوای موی جوانان رود سرم
نشگفت بس سری بسر کیمیا رود
هوش مصنوعی: اگر در آغوش و زیبایی موی جوانان سرم را از دست بدهم، این امر برای من کاملاً طبیعی است و مثل رفتن سر به دنیای کیمیا است.
ایزلف مشگبو دل ما را نگاهدار
بس کشمکش هنوز در اینماجرا رود
هوش مصنوعی: ای معشوق خوشبو، دل ما را مراقبت کن، زیرا هنوز در این ماجرا مشکلات زیادی وجود دارد.
صوفی همه بشیر ریا میدهد بخلق
فریاد از این معامله گر با خدا رود
هوش مصنوعی: صوفی تنها در حال نشان دادن چهرهای زیبا و فریبنده است و به مردم وعدههای تو خالی میدهد. او با این کار، حقیقت را پنهان کرده و انسانها را گمراه میکند، در حالی که رابطهاش با خداوند واقعا درست نیست.
گر دیگران ز کعبه بسوی خدا روند
نیرّ ز بارگاه شه هل اتی رود
هوش مصنوعی: اگر دیگران از کعبه به سمت خدا بروند، من خودم از دربار شاه به سوی او میروم.