شمارهٔ ۵۰
خون من جای می ار خورد لبش نوشش باد
لیک عهد لبش امّید که در گوشش باد
خیرهرویی که خطا بر قلمِ صُنع گرفت
شرم از این چشم و لب و زلف و بناگوشش باد
تا سپاه خط سبزش به در آید به قصاص
لب من بر لب چون خون سیاووشش باد
گفتمش چیست میان دو لبت گفت که هیچ
ای دلم برخی ابهام لب نوشش باد
زلف و خال و خط و مژگان زده در صف بر چشم
دیده خاک ره ترکان سیهپوشش باد
دی ز زلفش به دل و بوسه شکستیم جناغ
یا رب این کشمکش از یاد فراموشش باد
به خموشی لبش آتش زده بر خرمن من
جان فدای اثر آتش خاموشش باد
بو که تعبیر رود روز بر بیداری بخت
شاده وصل تو در خواب همآغوشش باد
نیر این نکتهسرایی که در اوصاف تو کرد
زلف پرچین تو تشریف بر و دوشش باد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خون من جای می ار خورد لبش نوشش باد
لیک عهد لبش امّید که در گوشش باد
هوش مصنوعی: عشق و محبت من به او مانند نوشیدن میماند، اما با وجود این همه احساس، امیدی که او روزی به من وفا کند در دل دارم.
خیرهرویی که خطا بر قلمِ صُنع گرفت
شرم از این چشم و لب و زلف و بناگوشش باد
هوش مصنوعی: کسی که با کجفهمی خود، هنری را به اشتباه خلق کرده، باید از زیباییهای چهره و اندامش شرمنده باشد.
تا سپاه خط سبزش به در آید به قصاص
لب من بر لب چون خون سیاووشش باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که گروهی با پرچم سبزشان به میدان بیایند، انتقام من را بگیرند و به خاطر لبانم که به مانند خون سیاووش داغ و پر از احساس است، تلافی کنند.
گفتمش چیست میان دو لبت گفت که هیچ
ای دلم برخی ابهام لب نوشش باد
هوش مصنوعی: به او گفتم که چه چیزی بین دو لبت است، او گفت که هیچچیز. ای دل، کمی از رمز و راز لبانش را بنوش.
زلف و خال و خط و مژگان زده در صف بر چشم
دیده خاک ره ترکان سیهپوشش باد
هوش مصنوعی: موهای مشکی، خال، خط چشم و مژهها در صف، بر روی چشم چون خاک راهی است که ترکهای سیاهپوش در آن عبور کردهاند.
دی ز زلفش به دل و بوسه شکستیم جناغ
یا رب این کشمکش از یاد فراموشش باد
هوش مصنوعی: دیروز به خاطر زلفش دلم را شکستیم و بوسهای هم رد و بدل کردیم. ای خدا، امیدوارم این کشمکش و جدایی را فراموش کنیم.
به خموشی لبش آتش زده بر خرمن من
جان فدای اثر آتش خاموشش باد
هوش مصنوعی: لبان خاموش او همچون آتش، بر وجود من اثر گذاشته و جانم را فدای آن آرامش سوزان میکنم.
بو که تعبیر رود روز بر بیداری بخت
شاده وصل تو در خواب همآغوشش باد
هوش مصنوعی: آن بوی خوش که به روز میرسد، نشانهای از خوشاقبالی و پیوند تو با معشوق است، حتی در خواب هم این بیداری و شادابی را حس کنم.
نیر این نکتهسرایی که در اوصاف تو کرد
زلف پرچین تو تشریف بر و دوشش باد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و جذابیت زلف معشوق اشاره دارد و میگوید که این زلف پرچین، نمایانگر عظمت و وقار توست. زلفها به گونهای هستند که میتوانند به شکوه و زیبایی تو بیفزایند و باعث جلب توجه شوند.