شمارهٔ ۴۹
دودی ز آهم ار بدرون نی اوفتد
آتش بخشک و تر ز صدای وی اوفتد
از سر ربود هوش من آنچشم پرخمار
تادیگر اتفاق افاقت کی اوفتد
آرد مذاق حکمت اشراق طبع می
عکسی اگر زروت بجام می افتد
سلطان اگر بدولت وصلت رسد بخواب
از چشمش افسر جم و تخم کی اوفتد
ترسم که جان بوصل نماند ز شوق اگر
چشمم بروی قاصد فرخ پی اوفتد
گفتم که وعدۀ تو چه شد گفت کی کجا
آری دوای درد کهن بر کی اوفتد
ترسم بهار گلشن روی تو سر شود
زینطول ناز و وعدۀ ما بردی اوفتد
ابجذ به جنون سوی لیلی مکش مرا
ایمن نیم که آتش من در حی اوفتد
نیر رو آبجو که جهان جز سراب نیست
بیحاصل است کار که بر لاشی اوفتد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دودی ز آهم ار بدرون نی اوفتد
آتش بخشک و تر ز صدای وی اوفتد
هوش مصنوعی: اگر دودی از اندوه من به بیرون بیافتد، آتش خشکی و تری از صدای او به وجود میآید.
از سر ربود هوش من آنچشم پرخمار
تادیگر اتفاق افاقت کی اوفتد
هوش مصنوعی: چشم زیبا و خوابآلود تو آنقدر مرا مجذوب کرده که دیگر نمیتوانم تمرکز کنم و نمیدانم چه زمانی دوباره برمیگردی.
آرد مذاق حکمت اشراق طبع می
عکسی اگر زروت بجام می افتد
هوش مصنوعی: اگر طعم حکمت را با لذتهای زندگی ترکیب کنیم، خواهیم دید که همچون نوشیدن شراب، به زیبایی و شادی در زندگیمان میافزاید.
سلطان اگر بدولت وصلت رسد بخواب
از چشمش افسر جم و تخم کی اوفتد
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی به ثروت و قدرت برسد، در خوابش هم نمیبیند که تاجی مثل تاج جم یا تخم کی در دستانش باشد.
ترسم که جان بوصل نماند ز شوق اگر
چشمم بروی قاصد فرخ پی اوفتد
هوش مصنوعی: میترسم که از شدت شوق برای رسیدن به معشوق، جانم نماند اگر چشمانم به قاصدی که خبر خوش او را میآورد بیفتد.
گفتم که وعدۀ تو چه شد گفت کی کجا
آری دوای درد کهن بر کی اوفتد
هوش مصنوعی: گفتم وعدۀ تو چه شد؟ او پاسخ داد که کی و کجا میتوانی درمانی برای درد قدیمی پیدا کنی که بر او بیفکند؟
ترسم بهار گلشن روی تو سر شود
زینطول ناز و وعدۀ ما بردی اوفتد
هوش مصنوعی: میترسم که زیبایی تو در بهار مانند گلهای باغ، درخشان و دلفریب شود و آن وقت وعدهای که به من دادی، فراموش شود.
ابجذ به جنون سوی لیلی مکش مرا
ایمن نیم که آتش من در حی اوفتد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خواهش نکن که به خاطر زیبایی معشوقهام (لیلی) من را به جنون بکشانی. من در این حال ایمن نیستم، زیرا شعلهی عشق من ممکن است در دامن او بیفتد و او را نیز دچار دردسر کند.
نیر رو آبجو که جهان جز سراب نیست
بیحاصل است کار که بر لاشی اوفتد
هوش مصنوعی: به دنبال خوشیها و لذتهای زودگذر نرو، زیرا دنیا بیشتر شبیه یک سراب است و کارهایی که برای فردی بیفایده انجام میشود، نتیجهای نخواهد داشت.