شمارهٔ ۳۱
نوش لب یار نیم خند است
دوشان دلان بهار قند است
عاشق چکند که دل نبازد
کان کودک شوخ دلپسند است
بی خود زقفای تو نپویم
یک گردن و صد هزار بند است
جانهای بلب رسیده داند
در کشور حسن بوسه چند است
کوتاه کنم حدیث زلفت
تا چشم همیرود کمند است
تیری و دو صد شانه در پیش
نازی و دو صد نیازمند است
آهسته رو ای شه سواران
صد قافله دل پی سمند است
سروار بتو سر فرو نیارد
پیداست که قامتش بلند است
سیلاب ز سرگذشت و نه نشست
آتش که بجان مستمند است
دردا که طبیب را خبر نیست
زنیدرد که بر تن نژند است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نوش لب یار نیم خند است
دوشان دلان بهار قند است
هوش مصنوعی: نوشیدن لبهای محبوب مانند نوشیدنیای شیرین و لذتبخش است و دلهایی که در عشق هستند، مانند بهار، سرشار از شیرینی و شکرند.
عاشق چکند که دل نبازد
کان کودک شوخ دلپسند است
هوش مصنوعی: عاشق چه کار کند که دلش را نبازد، چون آن کودک بیخیال و خوشدل است.
بی خود زقفای تو نپویم
یک گردن و صد هزار بند است
هوش مصنوعی: بیهوده از قدرت تو نگویم، حتی اگر گردن بزنند، باز هم صد هزار زنجیر در کار است.
جانهای بلب رسیده داند
در کشور حسن بوسه چند است
هوش مصنوعی: دلهای عاشق در سرزمین زیبایی میدانند که ارزش بوسه چقدر است و چه قدر محبوبیت و عشق در آنجا وجود دارد.
کوتاه کنم حدیث زلفت
تا چشم همیرود کمند است
هوش مصنوعی: دیدگاه خود را درباره زیبایی و جذابیت زلفهای تو کوتاه میکنم، زیرا وقتی چشم به آنها بیفتد، همچون کمندی بر دلم میافتد و اسیر میشوم.
تیری و دو صد شانه در پیش
نازی و دو صد نیازمند است
هوش مصنوعی: در جلو زیباییات، تیر عشقی را پرتاب میکنم، و در این مسیر، دو صد نفر به محبت تو نیازمندند.
آهسته رو ای شه سواران
صد قافله دل پی سمند است
هوش مصنوعی: به آرامی حرکت کن ای سواران، چون دل من به شدت عاشق و درگیر عشق است.
سروار بتو سر فرو نیارد
پیداست که قامتش بلند است
هوش مصنوعی: سرو، به خاطر بلند قامت بودنش، سرش را به سمت تو پایین نمیآورد.
سیلاب ز سرگذشت و نه نشست
آتش که بجان مستمند است
هوش مصنوعی: آتش از حادثهها و مشکلات نشأت میگیرد و نه از آرامش و سکون، چرا که این آتش نتیجه تلاش و رنجهای کسانی است که در زندگی خود با چالشهای سختی مواجهاند.
دردا که طبیب را خبر نیست
زنیدرد که بر تن نژند است
هوش مصنوعی: کاش طبیب از درد آگاه بود، دردی که بر بدن من سنگینی میکند.