گنجور

شمارهٔ ۲۶

چند برد زاهد انتظار قیامت
گو ز قیامت گذشت جلوه قامت
دل زقیامت براستی نتوان کند
گو بسر ما رود هزار قیامت
بست نگاه تو چشم عارف و عامی
سحر بتابید بر فنون کرامت
دل چه سلامت بدور چشم تو بیند
ایخم ابرو سر تو باد سلامت
خون بود آیت ز زخم ماهی دریا
سرخی چشمت بخون ماست علامت
آهوی وحشی است دل ز دیده میفکن
صید چو رفت از نظر چه سود ندامت
سرو قدی راست کرد تا بخرامد
پیش تو در گل فکند رحل اقامت
تیر نگاهی اگر ز چشم تو گم شد
خون نشد ایشوخ جان ببر بغرامت
عشق و ملامت کشی دو یار قدیمند
لطف مبر از من ایخدنگ ملامت
پای نگارین مکش ز دیده نیر
کز همه بیمهریست و از تو کرامت

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند برد زاهد انتظار قیامت
گو ز قیامت گذشت جلوه قامت
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که زاهد منتظر قیامت است، اما باید بگوید که نشانه‌های قیامت در زیبایی و جاذبه‌ی وجودی او خود را نشان می‌دهد.
دل زقیامت براستی نتوان کند
گو بسر ما رود هزار قیامت
هوش مصنوعی: دل نمی‌تواند از قیامت دل بکند، زیرا هر لحظه صدها قیامت بر ما می‌گذرد.
بست نگاه تو چشم عارف و عامی
سحر بتابید بر فنون کرامت
هوش مصنوعی: نگاه تو مانند نوری است که بر چشم عارفان و مردم عادی می‌تابد و همگان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به زیبایی‌ها و فضایل معنوی راهنمایی می‌کند.
دل چه سلامت بدور چشم تو بیند
ایخم ابرو سر تو باد سلامت
هوش مصنوعی: دل چگونه می‌تواند در دوری چشم تو آرامش داشته باشد؟ ای خوشنوا، آرزو می‌کنم که همیشه در پناه سلامت باشی.
خون بود آیت ز زخم ماهی دریا
سرخی چشمت بخون ماست علامت
هوش مصنوعی: خون نشان‌دهنده زخم ماهی در دریا است و سرخی چشمان تو علامتی از خون ماست.
آهوی وحشی است دل ز دیده میفکن
صید چو رفت از نظر چه سود ندامت
هوش مصنوعی: دل همچون آهوی وحشی است و نباید آن را از دید دور کرد. زمانی که صید (عشقت) از نظرت دور شد، چه فایده‌ای دارد که بعداً از این بابت پشیمان شوی؟
سرو قدی راست کرد تا بخرامد
پیش تو در گل فکند رحل اقامت
هوش مصنوعی: سرو به‌خود قامت راست می‌کند تا به‌حالت زیبا جلوه کند و در میان گل‌ها برای اقامت جا بگیرد.
تیر نگاهی اگر ز چشم تو گم شد
خون نشد ایشوخ جان ببر بغرامت
هوش مصنوعی: اگر نگاهی از چشمان تو به تیر غفلت برود، خون نمی‌شود، اما جان می‌دهد در حسرت دیدنت.
عشق و ملامت کشی دو یار قدیمند
لطف مبر از من ایخدنگ ملامت
هوش مصنوعی: عشق و سرزنش همیشه با هم همراه بوده‌اند و نمی‌توانی این سرزنش را از من دور کنی.
پای نگارین مکش ز دیده نیر
کز همه بیمهریست و از تو کرامت
هوش مصنوعی: نگاه زیبا و خوشایندت را از چشمانم دور نکن، زیرا این کار تنها باعث بی‌محبتی می‌شود و از تو انتظار بزرگواری دارم.