شمارهٔ ۲۵
لب عذرا که دل وامق از آن خونین است
نوعروسیست که خون جگرش کابین است
نه گزیراست که غم کام من از زهر گشود
طعم پیمانه اگر تلخ و گر شیرین است
چشمت ار خنجر مستانه کشد شیوه اوست
گله ما همه از ناز لب نوشین است
وقت آنست کز بن کاسه پر گردونرا
پاک از خون کشم ار ماه و اگر پروین است
در آفاق به بست از شکران پسته تنگ
به لبت کانچه نگنجد بتصور این است
دل سنگ آب شد از ناله فرهاد بکوه
شب همه شب لب خسرو بلب شیرین است
آدمی نیست که نفریبدش از گندم خال
مار زیبا که بر آن روی بهشت آئین است
درد این نرگس بیمار تو الله چه بلا است
سرنه بینم که در این دردنه بر بالین است
کاروانرا سفر چین ز پی نافه خطاست
کانکه در زلف تو مقدار ندارد چین است
گر تمتع ز چنین روی بهشتی نهی است
زچه زاهد همه در حسرت حورالعین است
بر در میکده گر باده بجولان آری
همه گویند که آتشکده بر زین است
گر اشارت رودم ز ابروی پرچین بدو بوس
جان بسر میدودارچین و اگر ماچین است
ناله مرغ چمن وقت بهار است و مرا
بیرخت نی خبر از دی نه ز فروردین است
نیر ار سجده بر ابروی چنین کفر بود
شهد الله نتوان گفت بدنیا دین است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب عذرا که دل وامق از آن خونین است
نوعروسیست که خون جگرش کابین است
هوش مصنوعی: لبان دختر زیبا و معصوم، همچون یک عروس است که دل عاشق را پر از عشق و آرزو کرده و آنچه برای او مهم و ارزشمند است، گواهی بر درد و رنجی است که در دل دارد.
نه گزیراست که غم کام من از زهر گشود
طعم پیمانه اگر تلخ و گر شیرین است
هوش مصنوعی: غم و اندوه من به اندازهای است که حتی اگر طعم شراب تلخ یا شیرین باشد، نمیتواند حال و هوای من را تغییر دهد.
چشمت ار خنجر مستانه کشد شیوه اوست
گله ما همه از ناز لب نوشین است
هوش مصنوعی: اگر چشمانت مانند خنجری زیبا و جذاب باشد، این ویژگی طبیعی اوست. همه شکایات و گلایههای ما از ناز و زیبایی لبهای شیرین و دلربایت است.
وقت آنست کز بن کاسه پر گردونرا
پاک از خون کشم ار ماه و اگر پروین است
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده که از ته کاسه آسمان، همه خونها را پاک کنم، حتی اگر ماه یا ستاره پروین در آن باشد.
در آفاق به بست از شکران پسته تنگ
به لبت کانچه نگنجد بتصور این است
هوش مصنوعی: در گسترههای مختلف، شکر پسته را به قدری به دقت و زیبایی میچینند که شایستهی لبهای توست و هر چیزی که در ذهن انسان نمیگنجد، در واقع با تو قابل تصور است.
دل سنگ آب شد از ناله فرهاد بکوه
شب همه شب لب خسرو بلب شیرین است
هوش مصنوعی: دل سنگی از نالههای فرهاد نرم شد و در تاریکی شب، همهجا صدای لبخند خسرو و شیرین به گوش میرسد.
آدمی نیست که نفریبدش از گندم خال
مار زیبا که بر آن روی بهشت آئین است
هوش مصنوعی: هیچ انسانی وجود ندارد که از زیبایی دانههای گندم و نقش دلنشین آنها در طبیعت فریب نخورد. این زیبایی مانند نشانی از بهشت بر روی زمین است.
درد این نرگس بیمار تو الله چه بلا است
سرنه بینم که در این دردنه بر بالین است
هوش مصنوعی: درد نرگس بیمار تو چقدر سخت و دردناک است! نگاه کن که هیچکس در این وضعیت در کنار او نیست تا به او کمک کند.
کاروانرا سفر چین ز پی نافه خطاست
کانکه در زلف تو مقدار ندارد چین است
هوش مصنوعی: سفر کاروان به چین به خاطر دمی از موهای تو اشتباه است، چرا که زیبایی و جذابیت زلف تو به حدی است که چین در مقایسه با آن هیچ ارزیابی ندارد.
گر تمتع ز چنین روی بهشتی نهی است
زچه زاهد همه در حسرت حورالعین است
هوش مصنوعی: اگر از لذت چنین چهره زیبا و بهشتی خودداری کنی، پس چرا زاهدان همه در حسرت حورالعین هستند?
بر در میکده گر باده بجولان آری
همه گویند که آتشکده بر زین است
هوش مصنوعی: اگر در میکده شراب بیاوری و به آن بپردازید، همه میگویند که کانون باعظمت آتش در آنجا برپا شده است.
گر اشارت رودم ز ابروی پرچین بدو بوس
جان بسر میدودارچین و اگر ماچین است
هوش مصنوعی: اگر بخواهم با اشارهای از ابروی کمانیاش به او بگویم، جانم را به بوسهاش میسپارم و اگر این بوسه باشد، میدانم که چه حسی خواهد داشت.
ناله مرغ چمن وقت بهار است و مرا
بیرخت نی خبر از دی نه ز فروردین است
هوش مصنوعی: نالهی پرنده در باغ در فصل بهار گوشنواز است، اما من در حالتی نیستم که از دیماه یا فروردین خبری داشته باشم.
نیر ار سجده بر ابروی چنین کفر بود
شهد الله نتوان گفت بدنیا دین است
هوش مصنوعی: اگر کسی در برابر زیبایی ابروی این معشوق سجده کند، گویی به کفر رفته است؛ زیرا شیرینی و گوارایی خداوند را نمیتوان در این دنیا به دین و مذهب محدود کرد.