گنجور

شمارهٔ ۲۳

گر باده کشانرا طرب از باده ناب است
روی تو بصد بار مرا به ز شراب است
دل رفت مرا خرقه و سجاده و تسبیح
در دجله بریزید که بغداد خراب است
هین دفتر دانائی من پاک بشوئید
کاین صفحه رخسار مرا به ز کتاب است
با من که بدریا زده ام شنعت تکفیر
تهدید بط ای مدعیان با شط آب است
صد چونمن اگر سوزد از این شعله تو خوشباش
من بیم تو دارم مثل سیخ و کباب است
می باد گران نوشد و با من بستیزد
از دست که نالم که مرا بخت بخوابست
مشکل من از ایندر ببرم جان بسلامت
من پیر و هنوز عشق تو را عهد شباب است
از چشم تو قهرم که ببوسی ندهد صلح
داند که میان من و لعلت شکراب است
عمرم همه با وعده فردای تو سر شد
چون تشنه که پویان پی دریای سرابست
شب عهد گذارد که دگر بیتو نخوابم
چون روز شود گویدم اینها همه خواب است
تا زنده ام ای گل هوس سنبل مویت
از چشمه چشمم نرود ریشه در آب است
روزی بغلط تیر نگاهی بمن انداز
کاینکار خطائی است که خوشتر ز صوابست
تا دیو نظر بر مه رویش نبرد راه
مژگان درازش بکمین تیر شهاب است
نیر کرم داور دین بدرقه ماست
در محکمه عدل چه پرواری حساب است
یاران طرب ما ز رخ ساقی حوض است
گر باده گشانرا طرب از باده ناب است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر باده کشانرا طرب از باده ناب است
روی تو بصد بار مرا به ز شراب است
هوش مصنوعی: اگر نوشندگان از شراب خالص خوشحال می‌شوند، زیبایی تو به مراتب بیشتر از شراب است و برای من به هزاران برابر از آن لذت‌بخش‌تر است.
دل رفت مرا خرقه و سجاده و تسبیح
در دجله بریزید که بغداد خراب است
هوش مصنوعی: دل من رفت و از آنچه دارم، یعنی لباس درویشی و سجاده و تسبیح، در دجله بریزید، زیرا بغداد از نابسامانی و ویرانی پر است.
هین دفتر دانائی من پاک بشوئید
کاین صفحه رخسار مرا به ز کتاب است
هوش مصنوعی: بهتر است از دستان پاک و دانش خود بهره بگیرید، چرا که زیبایی و ظرافت چهره‌ام ناشی از علم و آگاهی است.
با من که بدریا زده ام شنعت تکفیر
تهدید بط ای مدعیان با شط آب است
هوش مصنوعی: با من که در دریا غوطه‌ور شده‌ام، سخن تو مانند تلاش برای تهدید در برابر آبی است که با آن ارتباطی ندارد.
صد چونمن اگر سوزد از این شعله تو خوشباش
من بیم تو دارم مثل سیخ و کباب است
هوش مصنوعی: اگر صد تا چون من در این آتش بسوزند، تو خوشحال باش. من نگران تو هستم، مثل سیخ و کباب که در آتش می‌سوزند.
می باد گران نوشد و با من بستیزد
از دست که نالم که مرا بخت بخوابست
هوش مصنوعی: می‌خواهم بگویم که بی‌حالی و غم از من دور شود و با من مبارزه کند. از آنجا که نمی‌توانم شکایت کنم، زیرا بخت من در خواب است و از من دور شده است.
مشکل من از ایندر ببرم جان بسلامت
من پیر و هنوز عشق تو را عهد شباب است
هوش مصنوعی: مشکل من این است که از این دنیا بروم، اما جانم به سلامت باشد. من پیر شده‌ام، اما هنوز عشق تو را با خود دارم، درست مانند جوانی.
از چشم تو قهرم که ببوسی ندهد صلح
داند که میان من و لعلت شکراب است
هوش مصنوعی: من از نگاه تو ناراحتم، چرا که اگر بوسه‌ای بدهی، این قهر به صلح تبدیل نمی‌شود. زیرا می‌دانم که بین من و آن دلفریب، مشکلاتی وجود دارد.
عمرم همه با وعده فردای تو سر شد
چون تشنه که پویان پی دریای سرابست
هوش مصنوعی: عمر من تماماً با امید به فردای تو گذشت، مانند تشنه‌ای که در جستجوی دریا، به دنبال دریای خیال و سراب می‌گردد.
شب عهد گذارد که دگر بیتو نخوابم
چون روز شود گویدم اینها همه خواب است
هوش مصنوعی: در شب، قرار می‌گذارم که دیگر هیچگاه نمی‌خوابم، اما وقتی روز می‌شود، می‌گویم همه‌ی این‌ها خواب بوده است.
تا زنده ام ای گل هوس سنبل مویت
از چشمه چشمم نرود ریشه در آب است
هوش مصنوعی: تا وقتی زنده‌ام، ای گل، آرزوی سنبل مویت از چشمانم دور نخواهد شد، زیرا این آرزو ریشه‌اش در عمق وجود من است.
روزی بغلط تیر نگاهی بمن انداز
کاینکار خطائی است که خوشتر ز صوابست
هوش مصنوعی: روزگاری یک بار نگاهی به من بینداز، چون این کار اشتباهی است که لذت‌بخش‌تر از درست بودن است.
تا دیو نظر بر مه رویش نبرد راه
مژگان درازش بکمین تیر شهاب است
هوش مصنوعی: تا زمانی که شیطان نتواند به زیبایی چهره‌اش نگاه کند، عشق او با چشمانش به سوی او می‌خزد و تیر شهاب می‌تواند او را به دام بیاندازد.
نیر کرم داور دین بدرقه ماست
در محکمه عدل چه پرواری حساب است
هوش مصنوعی: سخن از این است که رحمت و لطف خداوند، که خود قاضی و داور است، ما را همراهی می‌کند. در محضر دادگری و عدالت، هیچ چیز نمی‌تواند به نفع ما باشد مگر اینکه مراقب اعمال خود باشیم.
یاران طرب ما ز رخ ساقی حوض است
گر باده گشانرا طرب از باده ناب است
هوش مصنوعی: دوستان شادمان ما در کنار ساحل، به خاطر زیبایی‌های رخسار ساقی خوشنودند، زیرا لذت باده‌نوشی از شراب خالص و ناب به دست می‌آید.