گنجور

بخش ۱۸ - آمدن فرشتهٔ ابر به جهت یاری

شد فرشته ارض سوی آسمان
که فرشته ابر باز آمد دمان
گفت کای باران رحمت را تو ابر
در شگفتی مانده از صبر تو صبر
این جفاها را تحمل تا به کی؟
ای یمین قدرت دادار حی
حکم فرما تا ز ابر ای ذالفتوح
هین برانگیزم ز نو، طوفان نوح
باز صیحۀ رعدهای هولناک
زهرۀ این قوم سازم چاک چاک
یا بهل در جنبش آرم برق را
پاک سوزم خرمن، اهل رزق را
یا بیارم سنگها زین منجنیق
چون جنود ابرهه بر این فریق
گفت شه: ای طایر فرّخ سیر
با سلامت کن از این صحرا گذر
لب فرو بند از حدیث غیم و صحو
داستان های کهن گردید محو
رفت بر باد فنای عهد ذر
قصهٔ نوح و حدیث لا تذر
نیست در خورد قیاس این داستان
عشق در خون شست رسم باستان
این حدیث نوح و ابراهیم نیست
زاد این ره جز سر تسلیم نیست
یاری تو نزد ما آمد قبول
باره واپس ران از این دشت مهول
خار این وادی همه تیر بلاست
طور ایمن نیست اینجا کربلاست
بازگشت آن طایر فرخنده پی
از حضور حجت دادار حیّ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد فرشته ارض سوی آسمان
که فرشته ابر باز آمد دمان
هوش مصنوعی: فرشته‌ای از زمین به سوی آسمان رفت و در هنگامیکه فرشته‌ای از ابر بازگشت، این اتفاق افتاد.
گفت کای باران رحمت را تو ابر
در شگفتی مانده از صبر تو صبر
هوش مصنوعی: ای باران رحمت، تو مانند ابر در حیرتی که از صبر تو نشأت گرفته است، باقی مانده‌ای.
این جفاها را تحمل تا به کی؟
ای یمین قدرت دادار حی
هوش مصنوعی: این بی‌عدالتی‌ها را تا چه زمانی باید تحمل کنیم؟ ای قدرت آفریننده مهربان.
حکم فرما تا ز ابر ای ذالفتوح
هین برانگیزم ز نو، طوفان نوح
هوش مصنوعی: ای حاکم، بیدار شو و از ابرهای سیاه و خشمگین برانگیز طوفانی دوباره مانند طوفان نوح.
باز صیحۀ رعدهای هولناک
زهرۀ این قوم سازم چاک چاک
هوش مصنوعی: من دوباره صدای رعدهای وحشتناک را برای این جمعیت برمی‌انگیزم و آن‌ها را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهم.
یا بهل در جنبش آرم برق را
پاک سوزم خرمن، اهل رزق را
هوش مصنوعی: اگر بخواهم در حرکت به برق دست بزنم، به طوری که آتش را به خرمن (محل جمع‌آوری محصول) بزنم، اهل روزی را در دچار مشکل قرار می‌دهم.
یا بیارم سنگها زین منجنیق
چون جنود ابرهه بر این فریق
هوش مصنوعی: من یا سنگ‌ها را با منجنیق به سمت این گروه پرتاب می‌کنم، مانند لشکریان ابرهه.
گفت شه: ای طایر فرّخ سیر
با سلامت کن از این صحرا گذر
هوش مصنوعی: پادشاه گفت: ای پرنده خوشبخت، با آرامش از این بیابان عبور کن.
لب فرو بند از حدیث غیم و صحو
داستان های کهن گردید محو
هوش مصنوعی: سکوت کن درباره‌ی داستان‌های قدیمی و ماجرای ابرها و آفتاب، و به حالتی از غفلت برو.
رفت بر باد فنای عهد ذر
قصهٔ نوح و حدیث لا تذر
هوش مصنوعی: در این بیت به رویدادهایی اشاره می‌شود که در زمان نوح اتفاق افتاد و به این موضوع پرداخته می‌شود که هیچ چیزی از نسل انسان باقی نخواهد ماند. به طور کلی، این سخن به از بین رفتن و پایان کارها در میان داستان‌های تاریخی اشاره دارد.
نیست در خورد قیاس این داستان
عشق در خون شست رسم باستان
هوش مصنوعی: این داستان عشق را نمی‌توان با هیچ معیار دیگری سنجید؛ زیرا این عشق به گونه‌ای عمیق و ریشه‌دار است که در خون انسان جریان دارد و به شیوه قدیمی خود برقرار است.
این حدیث نوح و ابراهیم نیست
زاد این ره جز سر تسلیم نیست
هوش مصنوعی: این سخن درباره‌ی داستان نوح و ابراهیم نیست، بلکه نتیجه این راه فقط پذیرش و تسلیم در برابر حق است.
یاری تو نزد ما آمد قبول
باره واپس ران از این دشت مهول
هوش مصنوعی: دوست تو به نزد ما آمد، پس بار را برگردان از این دشت ترسناک.
خار این وادی همه تیر بلاست
طور ایمن نیست اینجا کربلاست
هوش مصنوعی: در این مسیر، همه مشکلات و مصائب مانند خاری در راه هستند و امنیتی در اینجا وجود ندارد، چرا که اینجا همانند کربلاست، جایی پر از رنج و درد.
بازگشت آن طایر فرخنده پی
از حضور حجت دادار حیّ
هوش مصنوعی: پرنده خوشبخت دوباره به حضور حجت الهی بازگشت.